اولیویا مشاور شجره نامه خجالتی و تنها ، خود را بین مردی که دوست دارد و خانواده اش گرفتار می یابد، که هر دو او را به عنوان خویشاوند گمشده خود اشتباه می گیرند...
پس از بیست سال دوستی، ترنس و نوئل سرانجام تصمیم می گیرند با یکدیگر قرار بگذارند اما در نهایت زمانی که ترنس برای کار به لندن نقل مکان می کند، از هم جدا می شوند. اکنون ترنس برای کریسمس با دختر جدیدش که نوئل نیز نام دارد به آتلانتا بازگشته است...
هر سال، سه خواهر برای شانس برنده شدن در مسابقه آشپزی کریسمس با یکدیگر مبارزه می کنند. با این حال، یک اینفلوئنسر پر جنب و جوش رسانه های اجتماعی وارد رقابت می شود...
خانواده موسس یک شرکت فیلمسازی چند میلیون دلاری در طول تعطیلات اتفاقات غم انگیزی را تجربه می کنند و دو خواهر باید یک رقابت مادام العمر را کنار بگذارند و دور هم جمع شوند تا شرکت را برگردانند و ...
"مارتین" و "رودی" دو مرد جوان که مبتلا به بیماریهای مهلکی هستند در بیمارستان با هم آشنا می شوند.آنها مشکلات خود را کنار گذاشته و تصمیم می گیرند برای آخرین بار به دریا سفر کنند.آنها اولین خودروی گرانبهای خود را سرقت می کنند و...
فیلم یک نسخه تخیلی از کوین هارت را دنبال می کند، او سعی می کند به یک ستاره فیلم های اکشن تبدیل شود ,و به مدرسهای میرود که توسط ران ویلکاکس اداره میشود و در آنجا تلاش میکند تا راه و چاه هایی را بیاموزد که چگونه به یکی از محبوبترین ستارههای اکشن صنعت تبدیل شود...
مارکو، مهندس و آنا، معمار، پس از سال ها زندگی مشترک مسالمت آمیز و تولد پسرشان توماسو در بحران هستند. آنا جاه طلبی های خود را برای مراقبت از پسرش کنار می گذارد و به مارکو پیشنهاد می کند که به ایبیزا بروند...
داستان چهار دوست صمیمی که در دهه 2000 زمانی که رئیس BDE موسسه تجارت نانت بودند با یکدیگر آشنا شدند. در آن زمان، آنها «بیومن» بودند: پادشاهان مهمانی، افراط و «تغییر». 20 سال بعد، آنها آرام شده اند و زندگی منظمی دارند. جز اینکه ...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 19 جایزه دیگر.
بدنبال رسوایی اخلاقی رئیس جمهور آمریکا، آقای «کنراد برین» ( رابرت دنیرو) ماموریت پیدا می کند تا این مسئله را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ماست مالی کند و برای این کار به تهیه کننده فیلم های سینمایی «استنلی موتس» (داسین هافمن ) مراجعه می کند...
«ارني» (لين) و «لارس» (اوانز)، يک خانه ي قديمي و يک کارخانه ي ريسمان بافي را به ارث مي برند. دو برادر تصميم مي گيرند در خانه ي قديمي زندگي کنند و ناگهان متوجه مي شوند معمار خانه، آرشيتکت سرشناسي بوده و آن دو صاحب ثروت بزرگي شده اند. آنان تصميم مي گيرند خانه را از طريق حراج بفروشند؛ اما پيش از فروش بايد از شر موشي که در ديوارهاي آن زندگي مي کند، خلاص شوند.