کیت دختر نوجوان و زیبایی است که با مادرش زندگی می کند و در زمینه برقراری ارتباط اجتماعی تجربه ای ندارد . مادر کیت زنی بی توجه به مسائل اخلاقی است که هر بار که در یک رابطه عشقی شکست می خورد از محل اقامتشان به جای دیگری نقل مکان می کند و بنابراین کیت همیشه دختری تنها بوده و هیچ دوستی ندارد . از سوی دیگر جان تاکر که پسری خوش تیپ و خوش هیکل و کاپیتان تیم بسکتبال مدرسه است و تجربه زیادی در ارتباط با دختران دارد همزمان با سه تا از دخترهای مدرسه به اسامی هیدر ، کری و بت دوست می شود و در ادامه هر سه آنها را رها می کند . دخترها که متوجه این موضوع شده اند با هم متحد شده و تصمیم می گیرند از جان انتقام بگیرند . بنابراین آنها نقشه ای طرح می کنند که کیت را به نحوی با جان آشنا کنند و سپس کاری کنند که کیت او را رها کند تا دل جان بشکند اما در ادامه مشخص می شود که کیت و جان واقعاً دلباخته هم شده اند.
مادئا یک مادربزرگ پرمشغله با مسئولیت های زیادی است. او باید از نیکی مراقبت کند و همچنین یک گردهمایی خانوادگی برگزار کند. آیا او می تواند از پس اتحاد مجدد برآید؟..
سوزومه کاتاگورا یک زن خانه دار بی حوصله است که روزهایش را با انجام کارهای روزمره و مراقبت از لاک پشت خانگی شوهرش می گذراند. یک روز او آگهی تحت تعقیب جاسوسان را می بیند. با امید به هیجان، تصمیم می گیرد با آنها تماس بگیرد...
مرد جوانی (لرمان) با خانوادهاش از مونتانا به فلوریدا نقل مکان میکند، جایی که مجبور میشود برای محافظت از جمعیت جغدهای در خطر انقراض وارد مبارزه شود...
مستر بین یک بلیط مسافرتی به فرانسه برنده میشود. در آنجا او بطور ناخواسته باعث جدایی یک پسر نوجوان از پدرش می شود، و حالا باید سعی کند دوباره آنها را به هم برگرداند. در این مسافرت او چیزهایی مثل دوچرخه سواری، عشق حقیقی و ... را هم یاد میگیرد...
"جرج" سرایداری 25 ساله است که سرسختانه تلاش میکند کار بهتری برای خود پیدا کند.این موقعیت با مراقبت از پدر معلولش که هفت سال پیش دچار حمله قلبی شده شکل پیچیده تری بخود می گیرد.برادر او "آنتونیو" که به زودی از زندان آزاد خواهد شد با دختری به نام "پائولا" آشنا می شود و...
"تیم اِمِت روورز در انتهای جدول لیگ قرار دارد و بعد از از دست دادن مربیشان، حالا با خطر از دست دادن زمین بازی خودشان هم روبرو هستند. شاید یک مربی جدید بتواند شانس کمی برای این تیم بیاورد."
یک کمدی رمانتیک شهری درباره یک پلیس جوان اهل سن دیگو که به همراه نامزدش به لس آنجلس سفر میکند تا با خانواده عجیب و غریب او دیدار کند و خبر نامزدیشان را به آنها بدهد.