پدر و مادر رامون توسط مردان صاحب زمین جان بارت کشته می شوند. رامون در حالی که تلاش می کند انتقام بگیرد، زخمی می شود اما جان رضا، یک قاتل سرخورده قدیمی را نجات داده است. مردها در حین پرستاری از زخم هایش، دوستانی بی میل می شوند و رضا به رامون هنر تیراندازی، زنده ماندن و تنهایی را آموزش می دهد...
داستان مردی که مورد اصابت گلوله قرار گرفت، دزدیده شد و به زندان افتاد که برای ربودن محموله بزرگ طلا از مردی که به او ظلم کرده بود، برمی گردد. طلا در یک واگن زرهی به نام واگن جنگی حمل می شود.
لوتون کول، یک قمارباز حرفهای، پس از کشف نقشه گنجینهای از طلا، راهی بیابان میشود تا به این گنج دست پیدا کند. اما او تنها فردی نیست که به دنبال این گنجینه است.
در سال 1864، کلاید مک کی مزدوررهبری یک تیم از جنایتکاران را در یک ماموریت که دستوران از بالا امده بود برعهده داشت؛این ماموریت نفوذ به قلعه دشمن و سرقت یک میلیون دلار طلا از ارتش اتحادیه بود...
پس از جنگ داخلی، جانی همیلتون متوجه می شود که پدرش توسط راهزن سانتانا به قتل رسیده است و مادرش گرترود با عمویش کلود ازدواج کرده است، اما جانی مصمم است که حقیقت را دریابد....
بعد از اینکه دلیجانی با یک سری حملات طولانی و ناگهانی مورد سرقت قرار می گیرد و مسافرانش کُشته می شوند، گاوصندوق دلیجان به دست لاسکی قاتل می افتد وظیفه ردیابی پول های گمشده و مشخص کردن این که چه کسی مسبب این سرقتها و کشتار وحشتناک است به عهده قهرمان افسانه ای سارتانا واگذار می شود...
در سال 1880 نیومکزیکو، گروهی از شکارچیان اروپایی با آپاچی ها برخورد می کنند، اما توسط یک سواره نظام سابق که راهنمای تبدیل شده است، به آنها کمک می کند...
در نیمه دوم قرن نوزدهم، طلا در بلک هیلز کشف شد، منطقه ای که قبلاً در یک معاهده به سرخپوستان داکوتا به عنوان رزرو زمستانی اختصاص داده شده است. با این وجود، جویندگان طلا، سودجویان و ماجراجویان به این منطقه هجوم می آورند...