"ویل پنی" گاوچرانی سالخورده ، کاری در یک مزرعه را به دست آورده و مجبور می شود از خانه خود مدتی دور شود. بعد از مدتی او متوجه می شود کلبه کوهستانی اش ، توسط یک زن و پسر او اشغال شده است.او می پذیرد آنها تا بهار در کلبه بمانند و...
یک محموله طلای ارتش و اسکورت آن در اوزارک ها ناپدید می شوند و اتهامات دزدی و فرار را به دنبال دارد، اما مرزنشین قدیمی شاترهند و رئیس آپاچی وینتو به حل معمای طلای گم شده ارتش کمک می کنند...
ریچارد گتلینگ ، سعی دارد مسلسلی که اختراع کرده را به دولت بفروشد ، اما تارپاس ، ایده های دیگری دارد و او را با نمونه اولیه اش می دزد . سپس تانر در پی دستگیر کردن آنها بر می آید ...
ترامپاس، گاوچران و قماربازی از وایومینگ، برای خرید یک گاو نر به مکزیک فرستاده میشود. اما در شهر لاریدو، او به صورت ناخواسته به سه نفر از اعضای گروه تگزاس رنجر میپیوندد و با آنها در یک مأموریت خطرناک به مکزیک میرود.
"مارشال فرانک پچ" یک کلانتر قدیمی میباشد که مصمم است خود را با دنیای مدرن تطبیق دهد. زمانیکه او در دفاع از خود مردی مست را به قتل می رساند، رهبر آن شهر تصمیم به تغییر می گیرد و...
آنتونیو (Maurício do Valle) یک قاتل بزرگ رهبران پوپولیست و انقلابی در برزیل است که کهولت سن و کمبود کار او را به یک زندگی بیکار و خودباوری تبدیل کرده است. با این حال، هنگامی که او قرارداد جدیدی می بندد، آنتونیو ناگهان انرژی می گیرد، اما ...
هفت راهزن نقابدار، سوزی جوان، پسر عموی شهردار کلیتون سیتی، فرانک کلونی، را ربودند. فرانک 15000 دلار باج درخواستی راهزنان را می پذیرد و به نقشه ای می اندیشد که به او اجازه می دهد پول را پس بگیرد و قانون شکنان را دستگیر کند...
یک راهزن یک مارشال را میدزدد که نقشهای را دیده است که یک رگ طلا را در سرزمینهای هندی نشان میدهد، اما گروههای دیگر نیز به دنبال آن هستند، در حالی که آپاچیها سعی میکنند مکان مخفی نگه دارند.
داستان در مورد یک تفنگدار حرفه ای می باشد که لقب "قاتل" دارد و پس از 18 سال از زندان آزاد شده و دیگر مثله سابق آدم شروری نیست. او به غرب وحشی می رود تا بدهی های پرداخت شده اش را صاف کند. اما انگار با این اوضاع نابسامان شهر نمیشود ساکت ماند و ...
هاد، یک تیرانداز بدنام، برای انتقام برادرش چارلی، که توسط یک اوباش به دلیل دزدی از یک بانک اعدام شده بود ، به بلک استون می رود. هاد شروع به تحقیق برای اثبات بی گناهی چارلی می کند...