در سیاره ای دیگر که شبیه غرب قدیم است، یک فرد سرسخت صلح طلب مجبور می شود پس از اینکه راهزن بیگانه شرور و گروهش پدر کلانتر estranged او را به قتل می رسانند، شهر او را تصرف می کنند و دوستانش را تهدید می کنند، روش های خود را دوباره بررسی کند...
در غرب وحشی دهه 1860، یک دسته از مهاجران تصمیم می گیرند که نمی توانند زندگی در وضعیت فعلی خود را تحمل کنند و یک گاوچران گریزل را استخدام می کنند تا آنها را به سفری به شرق به زادگاهشان ببرد...
یک قاتل قدیمی بازنشسته غربی ، هتلی را برای ولگردها و ارواح برپا می کند به نام هتل صلح. هنگامی که زنی با گروهی تلاش می کند در آنجا پنهان شود، صاحب هتل باید به روش های قدیمی خود برای محافظت از هتل خود بازگردد...
در سال 1932 ، ارتش آمریکا که در حال مدرن سازی خود است به سواره نظام دستور می دهد که اسب های خود را از بین ببرند اما بعضی از سوارکاران دلسوز ، با دستورات مخالفت میکنند ، و اسب ها را به منظور نجات آنها از نابودی ، به سرقت می برند ...
در طول جنگ داخلی آمریکا، یک کاپیتان ارتش اتحادیه، نیروهای سواره نظام خود را به سمت یک نهر مه آلود به مزرعه ای دورافتاده هدایت می کند تا دام های دشمن (کنفدراسیون) را تصاحب کند...
زمانی که آمریکا در حال بازسازی بعد از جنگ داخلی میباشد، مردی درحال سر و سامان دادن به زندگی اش بسر میبرد. او که یک سرباز بوده و تازه از جنگ برگشته، ناگهان خود را دوباره در میان جنگی میبیند...
«جیک رودل» (مگوایر)، پسر یک مهاجر فقیر آلمانی، در میزوری بزرگ شده است. «جک بول چایلز» (آلریش)، پسر مزرعه دار محلی، مثل برادر به «جیک» نزدیک است. زمانی که در جنگ داخلی، مزرعه نابود می شود و پدر «جک» به دست اوباش شمالی به قتل می رسد، دو پسر مغرور جنوبی به جبهه می روند...