میلان. پشت پنجره های ساختمان های شهر اتاق های خصوصی و زندگی شخصی قرار دارد . مردی به نام بازرس موناکو، از زمان مرگ همسرش سه سال پیش، از کار خود خسته شده است. طبق قوانینی که برای بقا وضع کرده است، دیگر نمیخواهد با افراد دیگر یا با بوی بد خشونت ارتباط برقرار کند. او فقط می خواهد کارهای اداری انجام دهد. با این حال...
یک کمدی اداری در مورد دو دوست صمیمی فارغ التحصیل مالی که ماموریتی دیوانهوار را آغاز میکنند تا یک بانک سرمایهگذاری را از بستن یک معامله نادرست مربوط به وامهای دانشجویی بازدارند...
یک بازیگر زن جاه طلب و یک گاوچران پیر با اهدافی کاملا متفاوت به شهر کوچک و مرزی دل ریو، در ایالات تگزاس سفر می کنند . اما اوضاع دقیقاً طبق برنامه های آن دو پیش نمی رود،و بازیگر زن به تدریج متوجه می شود که ...
یک هنرمند هنگامی که برای تهیه یک نمایشگاه گسترده از نقاشی های مبتنی بر پوستر پلیس زنان مفقود شده ، 26 نفر از آنها به قتل رسیده در مزرعه قاتل زنجیره ای پیدا شده ، با خشم عمومی روبرو می شود...
وقتی پسری به نام بن یک کارت قدیمی بیسبال در خانه اش پیدا می کند، دوستش گریفین به او می گوید که آن را بفروشد. با این حال، وقتی او این کار را انجام می دهد، 1.2 میلیون دلار از او کلاهبرداری می شود و گریفین تصمیم می گیرد تیمی را جمع کند تا کارت را پس بگیرد...
کشف یک دختر از سازمان جنایی وحشتناک پدرش، او را به دنیای تاریکی می کشاند و او برای زنده ماندن در برابر قاتلانی که برای سرکوب کردن او به تعقیبش افتاده اند، با آنها مبارزه می کند...
تارون به همراه همسرش شریشتی و دخترش زندگی خوبی دارند . یک روز تارون برای دفاع از حیثیت یک زن ، تصادفی دو گانگستر را به قتل میرساند . بعد از این ماجرا ، گذشته تاریکش خود را نشان میدهد و زندگی کنونی اش را تحت تاثیر قرار میدهد ...
زندگی دو غریبه به طرز غیر ممکنی با هم گره میخورد. (الکس) یک دزد محموله که برای یک قاتل خطرناک کار میکند. (سم) نیز یک متخصص اورژانس است که در حین فرار از گذشته اش از نظر خودش سعی میکند دنیا را نجات دهد...
رئیس پلیس جوان ساندرا مور با احساس بدی به زادگاهش گراتس باز می گردد. او به همراه رئیس جدیدش، ساشا برگمان، وظیفه حل مرگ روزنامهنگاری را دارد که قصد داشت مقالهای درباره سوء استفاده از مقام و خویشاوندی بنویسد...
داستان فیلم دربارهی ۳ سالمند است که با حقوق کم بازنشستگی زندگی میکنند و حتی بعضی وقتها مجبور هستند غذای سگ خود را نیز بخاطر مشکلات مالی کم کنند. آنها تصمیم میگیرند که این طور زندگی دیگر فایده ندارد و میخواهند با هم به سرقت یک بانک بپردازند. اما مشکل اینجاست که آنها حتی استفاده از تفنگ را نیز یاد ندارند...