یک زوج جوان پس از ازدواج با مشکلی جدید روبرو میشوند: خرخر کردن زن در خواب که خواب شوهر را مختل میکند. این چالش، تصویری از فداکاریها و تعهدات لازم برای یک ازدواج پایدار را به نمایش میگذارد.
یوکاری، پنج سال است که با کیپِی، دوست پسر محقق پزشکی خود زندگی می کند. روزی که یوکاری منتظر بازگشت کیپِی است، ناگهان یک مأمور پلیس به او خبر می دهد که کیپِی به دلیل خونریزی مغزی بیهوش شده است. اما ماجرا به اینجا ختم نمی شود و مشخص می شود که شغل و نام کیپِی جعلی بوده است...
هنری خجالتی از اینکه تابستان پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان وارد یک رابطه عاشقانه غیرمنتظره با سامانتای زیبا و محبوب می شود، بسیار خوشحال است. وقتی عشق هنری به وسواس پیچیده تبدیل می شود، سامانتا عقب می نشیند...
مدهاو با دختری به نام ریا آشنا می شود و عاشق می شود. پس از تلاش برای متقاعد کردن او برای تبدیل شدن به دوست دخترش، او از صمیم قلب موافقت کرد که دوست دختر او شود.
کلوئه، یک زن جوان شکننده، عاشق روانکاو خود، پل می شود. چند ماه بعد او با پل نقل مکان می کند، اما به زودی متوجه می شود که معشوق او بخشی از هویتش را پنهان می کند...
هنگامی که یک خبرنگار مخفیانه به عنوان یک معلم خصوصی می رود تا اطلاعات درونی یک شاهزاده پلی بوی را دریافت کند، او درگیر دسیسه های سلطنتی می شود و در نهایت عشق پیدا می کند - اما آیا او می تواند دروغ خود را حفظ کند؟
در آیندهای نزدیک زمانی که هوش مصنوعی بر دنیا حکمرانی میکند و طبیعت کاملا از بین رفته است ، ریچل (کلارک) و آلوی(اجیوفور) زوجی نیویورکی قصد به دنیا اوردن فرزندی توسط دستگاهی گران قیمت به نام پگاسوس که نوعی رحم مصنوعی است را دارند و....
لونت، جوانی که مدیریت زنجیرهای از رستورانهای معروف آدانا را بر عهده دارد، با اکراه در جشن مجردی غافلگیرانهای که صراف، دوست دوران کودکیاش، ترتیب داده است، شرکت میکند. این اتفاق، نقطه عطفی در زندگی او رقم میزند. سرنوشت، باهر، زنی فقیر، افسرده و گرفتار در مشکلات زندگی که با سه برادر کاغذساز خود زندگی میکند را به مسیر لونت هدایت میکند.
ایدا که روحش تحت سلطه خاطرات شریک زندگیاش قرار گرفته، به مکانی مرموز و ناشناخته سفر میکند تا برای آخرین بار او را درک کند و با او وداعی ابدی داشته باشد.
ده سال بعد، مانو از زندان آزاد میشود و تلاش میکند تا دوباره زندگی خود را بسازد. با این حال، خاطرات پریا او را آزار میدهد و او مجبور میشود دوباره وارد زندگی او شود. داستان حول محور زندگی جدید مانو با زنی به نام سورابھی و در کنار آن خاطرات پریا میچرخد.
یک نویسنده به دنبال هویت فردی است که آرزوهای نوشته شده بر روی درخت فرشته را برآورده می کند و در این فرآیند با دوست دوران کودکی خود دوباره ارتباط برقرار می کند.
مدلاین پس از اینکه نامزدش قبل از عروسی او را ترک میکند، برای گذراندن ماه عسل بدون او به آبشار نیاگارا میرود. در آنجا، او دوباره با روحیه ماجراجویانه خود ارتباط برقرار میکند، یاد میگیرد که گذشته را رها کند و عشق جدیدی را پیدا میکند.