تاشی، که زمانی یک ستاره تنیس بود و حالا مربیگری میکند، همسر یک قهرمان تنیس است که در حال تجربه یک دوره باخت است. تاشی برای کمک به شوهرش برای بازگشت به پیروزی، استراتژی خاصی را در نظر میگیرد. اما زمانی که شوهرش باید با بهترین دوست سابق خود و دوست پسر سابق تاشی روبرو شود، همه چیز تغییر میکند...
لورنسو، مهاجر غیرقانونی برزیلی و دلشکسته، در پرووینستاون به دنبال هدف است. او با موریس وارد رابطهای پرشور میشود و هر دو تلاش میکنند تا با گذشته و آینده نامعلومشان کنار بیایند.
سونگ ها، یک زن جوان ویتنامی با یک هدف متمایز وارد بوداپست می شود: او می خواهد ریشه های خود را کشف کند. در حالی که او در مورد گذشته تحقیق می کند، یک رابطه عاشقانه بین او و ویکتور، یک مرد مجارستانی شکوفا می شود...
پترو یک مجرد سرسخت با دوست صمیمی خود اوله عهد می بندد که می تواند یک ماه زیر یک سقف با یک زن زندگی کند. ورونیکا در اتاق خانه اش ظاهر می شود. او یک معلم موسیقی زیبا است که ...
یک فرد ثروتمند وقت خود را بی پروا با زنان بازی می کند. پس از اغوا کردن و کنار گذاشتن مدل فرانچسکا، او شیفته امانوئل مرموز می شود که ثابت می کند به همان اندازه فریبکار است و دستور کار شوم تری دارد...
آملی، مربی پیلاتس، با یک روزنامهنگار به نام پیرس وارد رابطهای عاشقانه و پرهیجان میشود. اما دوستدختر سابق پیرس برای بازگرداندن او، دست به جنایتی هولناک میزند.
در تعطیلات، لیدل ها چیزهای زیادی برای شادی دارند! ژاکی لیدل و همسرش تایلر در حال آماده شدن برای تولد اولین نوزاد خود هستند. با گسترش خانوادهشان به روشهایی که هرگز نمیتوانستند انتظارش را داشته باشند، لیدلز به سمت یک کریسمس دیوانهوار پر از آشفتگی شاد و عشق و خنده فراوان کشیده می شود ...
وقتی لوک از کی خواستگاری میکند و یک کلمه ساده «متاسفم» را میشنود، از خواب بیدار میشود که روی تختش میلرزد. لوک دوباره تلاش می کند اما به دلیل رد شدن مکرر مجبور می شود به همان صبح خواستگاری خود برگردد...
کاپیل و سومیا زوجی خوشبخت از ایندور هستند که در یک خانواده مشترک زندگی می کنند و تصمیم می گیرند یک روز خوب طلاق بگیرند. همه چیز آنطور که خانواده آنها از آن مطلع می شوند، پیش نمی رود و در نتیجه کمدی اشتباهات آغاز می شود.