اطلاعیه
کاربران عزیزی که اکانت خود را به بات تلگرام ما متصل میکنند، علاوه بر دسترسی به خدمات ویژه، کدهای تخفیف اختصاصی نیز دریافت خواهند کرد.
فقط کافی است همین حالا از طریق لینک زیر اکانت خود را به تلگرام متصل کنید و از مزایای ویژه بهرهمند شوید: اتصال اکانت به تلگرام
مدیریت نایت مووی
سورن، یک پناهنده از قوم شان، در چیانگ مای تایلند، با یک مشتری که در حال تحقیق درباره یک فعال سیاسی است، وارد رابطهای پیچیده میشود. این رابطه، زندگی سورن را تحت تاثیر قرار میدهد...
در خیابانهای پاریس، جاست آخرین خاطره افرادی را که فقط خودش میتواند ببیند، جمعآوری میکند، قبل از اینکه به آنها در زندگی پس از مرگ کمک کند. جاست یک روح است. اما یک روز آگاته او را می شناسد. وقتی زنده بود او را می شناخت.
پس از خیانت رمی، لیلا در پذیرش و کنار آمدن با جداییشان دچار مشکل شده است. یک روز، رمی به لیلا اطلاع میدهد که قصد دارد به تنهایی به بولیوی سفر کند تا به اشتباهات خود فکر کرده و آنها را درک کند.
داستان مرد جوانی که از حقیقت در مورد دوران کودکی خود فرار می کند، برای تصحیح گذشته خود بازمی گردد، اما در نهایت متوجه جنبه ای از خود می شود که سرکوب شده است...
یک گروه موسیقی محبوب دبیرستانی توسط یک شرکت ضبط مستقر در توکیو شناسایی می شود. گروه درگیر یک تصادف رانندگی می شود، با این حال بسیاری از امیدها را از بین می برد. گروه یک نوار دمو از دختری که در پایگاه نیروی دریایی زندگی می کند دریافت می کند. آنها دوباره تقویت می شوند.
دو سال پس از ترک شهر، عکاس، مگی، زمانی که خواهرش در حال ازدواج است و میخواهد مگی در مراسم عروسی فیلمبرداری کند، با سابقش جیک ملاقات میکند. هنگامی که او و جیک تصمیم می گیرند دونوازی مورد علاقه عروس را بخوانند، جرقه ها دوباره روشن می شود.
ابی، کارآفرین وب، برای اینکه سرمایه گذار را متقاعد کند که اهل نیو انگلند است، ریشه های تگزاسی خود را پنهان می کند. اما سفر به خانه و دیدار مجدد غیرمنتظره با رایان، عشق دبیرستانش، کار را برای او پیچیده می کند...
مردی همسرش را در اختیار یک نفر دیگر قرار می دهد. افسوس که شوهر می آید تصمیم خود را پس می گیرد و زنش را پس می گیرد. معکوس شدن این ترتیب باعث آسیب می شود.
ایزابل دانشجوی روزنامه نگاری است که به دلیل موقعیت کاری خود به اقامت در یک شهر ساحلی پذیرفته می شود. در طول اقامت خود، او یک آگهی ترحیم گمنام پیدا می کند که به لوسیا اختصاص یافته است...
حنا ، کارگر امدادرسانی انگلیس ، به شهر باستان لوکسور بازگشت ، با عاشق سابق سلطان دیدار می کند. همانطور که سرگردان می شود و از مکان آشنا تعقیب نمی شود ، او تلاش می کند تا انتخاب های گذشته را با عدم اطمینان حال مطابقت دهد.