تیلی، یک کارگر ، بالاخره فرصت رهبری پروژه بعدی سازمان را در امانتگاه پنگوئن استرالیایی برای نجات آن بدست میآورد. با همکاری فلچر گرانت، یک زیستشناس مهربان، آنها برنامه جمعآوری کمکهای مالی را می ریزند و به نزدیکتر میشوند...
زوئی راس پس از اینکه پنج سال پیش نامزدش، تاد، او را در خانه رها کرد، از عشق و علاقه اش به عکاسی عروسی دست کشید. وقتی دوست دوران کودکی اصرار می کند که عکاس عروسی آنها باشد، با اکراه می پذیرد و دوباره خودش را پیدا می کند...
فیلم کلی را دنبال می کند، او باید در کنار دشمنش "بروکس"، بهترین دوست دبیرستانی برادرش که اکنون صاحب نیمی از مغازه شیرینی فروشی خانوادگی کلی است، کار کند...
دو رقیب تجاری، یکی صاحب کافه و دیگری از مدیران زنجیرهای بزرگ، زمانی که هر کدام به نیابت از دوستان خود اقدام میکنند و به طور ناخودآگاه به یکدیگر جذب میشوند ، بهطور تصادفی دوست هم میشوند ...
یک دانش آموز دختر دبیرستانی به نام سایاکا خودکشی می کند، اما دلیل آن مشخص نیست. به نظر می رسد سایاکا با خانواده اش از جمله مادرش رومیکو زندگی عادی داشته باشد و رومیکو سایاکا را با عشق و مراقبت بزرگ می کرد ...
اقتباسی لایو اکشن از داستان کلاسیک جی ام بری درباره پسری که بزرگ نمیشود و سه خواهر و برادر جوان را در لندن استخدام میکند تا به او در یک ماجراجویی جادویی به جزیره مسحور نورلند بپیوندند...
روی ، پسر روستایی که در تحصیل ناموفق است، به کلاس خصوصی کریستی ملحق میشود. آنها دوستان خوبی میشوند، اما بعداً که کریستی شغلی در خارج از کشور پیدا میکند، زندگی روی تغییر میکند...
با پدری که از بیماری عصبی رنج می برد، زنی جوان با دختر هشت ساله خود زندگی می کند. در حالی که در تلاش برای تامین یک خانه سالمندان مناسب است، با دوستی که برخورد می کند و با او رابطه عاشقانه برقرار می کند...
هنگامی که ایوی جونز با عجله از یک پرواز خارج می شود، به طور تصادفی کیف سبز رنگ اشتباهی را برمیدارد. پس از فهمیدن این موضوع، او سعی می کند کیف را به صاحب واقعی آن برگرداند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 13 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
«تامس فولر» (کين) روزنامه نگاري بريتانيايي است که در سال 1952، نخستين مراحل جنگ در هندوچين را براي «لندن تايمز» پوشش مي دهد. او با «آلدن پايل» (فريزر)، امريکايي پر شور و منطقي و ظاهرا ساده اي آشنا مي شود که جزو تيمي پزشکي به سايگون آمده است. او پس از چندي متوجه مي شود امريکايي هايي که وارد ويتنام شده اند تيم پزشکي نيستند و «پايل» در واقع، مأمور سازمان سيا است...