الی که از وجود پدرش بی‌خبر بوده، متوجه می‌شود که پدرش یک قهرمان بیلیارد بوده است. او برای کشف دنیای پدرش به دنیای بیلیارد وارد می‌شود و با چالش‌های بزرگی روبرو می‌شود.
این برنامه به کودکان اجازه می‌دهد تا با آهنگ‌های محبوب سریال عروسک‌خانه گبی برقصند و آواز بخوانند. این برنامه با الهام از چالش‌های رقص در تیک‌تاک، ویدیوهای موسیقی جدید و ریمیکس‌های متنوعی را ارائه می‌دهد تا کودکان بتوانند به راحتی به این سرگرمی بپیوندند.
در پی یک ملاقات تصادفی، کتی، زنی جسور و بی‌باک، مجذوب بنی، عضو یک گروه موتورسواری در منطقه میدوست به نام وندال‌ها می‌شود. با تبدیل شدن این گروه به دنیای خطرناکی از خشونت و قانون‌شکنی، بنی ناگزیر به انتخابی دشوار بین عشق کتی و وفاداری به گروهش می‌شود.
در پی تلاش برای ترور رئیس‌جمهور روسیه در آمریکا، یک مقام روسی شورشی به ایالات متحده حمله می‌کند و دو خلبان جنگنده مامور می‌شوند تا این حمله را متوقف کنند.
ایو قرار بود چند ماه را به خاطر شغل همسرش در یک جزیره استوایی بگذراند. سال‌ها بعد، وقتی نتوانستند خانواده‌ای که آرزویش را داشتند، تشکیل دهند، زندگی‌شان وارد مرحله جدید و عجیبی شد.
دو مرد سرگردان و بیچاره به نام‌های فرانک و برونو با زنی به نام لینده متحد می‌شوند تا زمین او را از چنگال غاصبان درآورند. آنها سفری دشوار را در سرزمین‌های خشک و سوزان جنوب آریزونای دهه 1870 آغاز می‌کنند تا یک نوازنده افسانه‌ای را در مرز پیدا کنند. در طول این سفر، آنها با مفاهیمی عمیق فلسفی در مورد هنر، تاریخ و خاطرات روبرو می‌شوند و درگیر ماجراهایی هیجان‌انگیز مانند تیراندازی، اسب‌سواری، رقص در سالن‌های غرب وحشی می‌شوند.
یک زن جوان هنرمند از خواب بیدار می‌شود و خود را در زندگی‌ای می‌بیند که دیگر برایش آشنا نیست. او کابوس‌های وحشتناکی از غرق شدن در تاریکی مطلق می‌بیند و سلامت روان خود را زیر سوال می‌برد.
رایان کانر، کمدینی با استعداد، در برنامه‌اش داستان‌های خنده‌داری از زندگی حرفه‌ای خود تعریف می‌کند. او از تجربیات جالب و بامزه‌اش در شغلش، بدترین اجرا و یک ماجرای کلاهبرداری در مراسم چای‌خوری می‌گوید.
اسکار مندوزا برای یافتن طبیعتگرد گمشده‌ای به نام گَری هینج، سفر خطرناکی را آغاز می‌کند. او از فرصت ایجاد شده توسط آتش‌سوزی بزرگ در ایالت استفاده کرده و به سمت شمال شرقی نوادا می‌رود تا رازی را که با هینج در ارتباط است، کشف کند.
این فیلم ، سفری را توصیف می‌کند که در آن دو یا سه شخصیت جالب، با تنش‌ها و پیوندهای پیچیده‌ای با یکدیگر مواجه می‌شوند. هر یک از این شخصیت‌ها، مسیر خود را می‌پیمایند و در طول مسیر، با چالش‌ها و فرصت‌های مختلفی مواجه می‌شوند.
فیلم هیوایر ماجرای گروهی از سربازان فراری را روایت می‌کند که در جستجوی گنج هیتلر به سفری پرماجرا می‌روند. اما آنها در این مسیر، با رازی تاریک و خطرناک روبرو می‌شوند که نازی‌ها به شدت تلاش می‌کردند آن را پنهان نگه دارند.
برایان در نمایش کمدی خود، طنزهای متنوعی را ارائه می‌دهد و با شوخی‌های جسورانه خود، مخاطبان را به چالش می‌کشد. او به صراحت اعلام می‌کند که اجراهای او برای همه مناسب نیست و کسانی که به دنبال کمدی بی‌خطر هستند، بهتر است به جای دیگری بروند.
داستان درباره جاز رمزی، مربی سگ‌های پلیس، و زئوس، سگ کارآگاهش است که به طور اتفاقی به یک پرونده جنایی قدیمی برمی‌خورند. با این کشف، جاز و زئوس به همراه نیک، دوست پسر سابق جاز و کارآگاه پرونده، وارد ماجرایی هیجان‌انگیز می‌شوند.
داستان حول محور زنی به نام جونیپر می‌چرخد که در آستانه چهل سالگی، به طرز معجزه‌آسایی با خودِ کودکی‌اش روبرو می‌شود. این رویداد غیرمنتظره، او را وامی‌دارد تا به انتخاب‌های زندگی‌اش، از جمله رویای نویسندگی که زمانی داشت، دوباره فکر کند.
جیسون، یک معتاد، در دوران آزادی مشروط خود با پدربزرگش که فکر می‌کرد مرده است، در یک مزرعه متروک روبرو می‌شود. این دو نفر که درگیر مشکلات گذشته خود هستند، باید در کنار هم برای مقابله با دشمنانی که به دنبال آنها هستند، تلاش کنند.
