اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
اَلی پس از اخراج از آژانس تبلیغاتی، با کمک دوست صمیمی خود مصاحبهای با یک مدیر تبلیغاتی که مادر هم هست ترتیب میدهد. او شغل را به دست میآورد، اما نه به عنوان یک متخصص تبلیغات، بلکه به عنوان پرستار بچه. با وجود ناآگاهی از بچهداری، به دلیل مشکلات اقتصادی و وام مسکن، ناچار به پذیرش این شغل میشود....
"فرد دالی" به ایرلند بازمیگردد,در حالی که جایی برای زندگی ندارد و در ماشینش به سر می برد ، ولی یک روز یک اتومبیل قدیمی در کنارش پارک می کند و زندگی تیره و تار او رو به روشنایی می رود...
داستان فیلم در آیندهای بسیار دور اتفاق میافتد که تمدن بشریت توسط یک رویداد فاجعهبار نابود شده است و انسانها روش و راه جدیدی را برای زندگی و ادامه بقا پیدا کردهاند. در حال حاضر شهرهای غولپیکر در حال فرمانروایی روی زمین هستند و شهرهای کوچکتر را برای تصاحب منابع حیاتی باقیمانده زمین میبلعند و منابع این سیاره در آستانه به پایان رسیدن است. در این بین ، مرد جوانی به نام تام پس از آشنایی با فردی خطرناک به نام هستر باید برای بقا بجنگد. این دو شخصیت با وجود اختلافات زیادی که دارند ، به یک اتحاد غیرمنتظره دست مییابند که باعث تغییر آینده میشود و…
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 18 جایزه و نامزد دریافت 27 جایزه دیگر.
این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته و پرداخته شده است و داستان آن در زمان جنگ جهانی اول اتفاق می افتد و نگاهی دارد به رابطه تیره میان «کارل گوستاو یونگ» و «زیگموند فروید» و مناقشه ای که میان آن دو وجود دارد.
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 21 جایزه دیگر.
«کال» (استیو کارل) مرد میانسالی است که همه چیز زندگی اش در مسیر درست و خوبی است. خانواده ای خوب، شغلی مناسب و محیطی دوستانه. اما زمانی که او با همسرش دچار مشکل میشود و «امیلی» به فکر طلاق گرفتن می افتد و کال را برای مدتی ترک می کند، همه چیز خراب می شود. در همین بین کال با مردی به نام «جیکاب پالمر» آشنا می شود که به او توصیه می کند تا برای مدتی هم که شده به صورت مجردی خوش بگذراند تا بعدا دوباره همسرش را راضی به زندگی کند…
تام بطور اتفاقی متوجه میشه که سارا مبتلا به سرطان است و بدین ترتیب سارا به بیمارستان می برد. برخی از خانمها، که از اطرافیان این خانواده هستند، از این موقعیت استفاده میکنند و تام را مجذوب خودشان میکنند و بهتر است بگوییم تام آن ها را به خودش جلب میکند. چون هم تام خوش چهره است، هم اینکه سارا از زیبائی تحسین برانگیزی برخوردار است.
مردی که در حال مرگ است، رویای تب واضحی از زندگی خود می بیند. او رابطه شدیدی را که با آخرین زنی که دوستش داشت به یاد می آورد که با کشته شدن او توسط یک راننده مست به پایان رسید...