"سایمون کوهن" یک یهودی لیبرال است که به یک محله در آمستردام فرمانروایی کرده و یک کافی شاپ را اداره می کند."سایمون" به دانشجوی دندانپزشکی "کامیل ورولیژیک" علاقه مند شده و او را به دنیای در هم گسیخته خود می کشد و...
"آنه" تنها در آپارتمان خالی خود، از پنجره شاهد رفت و آمد مردمی است که سراسیمه وسایل شخصی و مبلمانی را که او به پیاده رو ریخته با خود می برند. آخرین حرکت او در خارج کردن حلقه از انگشتش نشان دهنده پایان زندگی پیشین او در هلند است و...
در یک رستوران آلمانی سرآشپز "مارتا کلین" کنترل کامل آشپزخانه را به عهده دارد.اما وقتی خواهر او در یک تصادف رانندگی کشته می شود و دختری 8 ساله از خود به جای می گذارد زندگی او تغییر می کند.اما با رسیدن یک آشپز ایتالیایی وضعیت او تغییر می کند...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 27 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
سال ۱۹۴۴، «ژولی ین کوئنتین» دوازده ساله (مانس) به یک مدرسه ی شبانه روزی کاتولیک ها، نزد فونتن بلو می رود و خیلی زود با دانش آموز جدیدی به نام «ژان بونه» (فژتو) دوست می شود. «پدر ژان» (موریه – ژنو)، مدیر مدرسه، سه پسر بچه ی یهودی را میان شاگردان مدرسه پنهان کرده که یکی از آنان «ژان» است...
"فلورنس کارلا" و معشوقش "جولین تاورنیر" قصد دارند با تظاهر به خودکشی همسر او را به قتل برسانند.اما وقتی "جولین" او را به قتل رسانده و به داخل اتومبیل خود می برد متوجه می شود که طناب را بیرون پنجره جا گذاشته است و...
دختر دانشجویی بنام «پگی مورگان» در دانشگاه با یک دانشجوی دانمارکی انتقالی عجیب و غریب بنام «ادوارد» آشنا می شود، و این دو با هم رابطه دوستی را آغاز می کنند...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 15 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
دانسيگ، نوجواني به نام «اسکار» (ديويد بنت) از سه سالگي موفق شده جلوي رشد خود را بگيرد. او اغلب طبل مي زند و با فرياد مي تواند شيشه ها را بشکند. با به قدرت رسيدن نازي ها، «اسکار» کاري مي کند تا ناپدري اش «آلفرد» (آدورف) را به جرم هم کاري با دشمن تيرباران کنند...
در شهر کوچکی از فرانسه اشغالی در سال 1941،افسر آلمانی "ورنر ون ابرنک" در خانه دایی و خواهر زاده اش ساکن می شود.آنها از حرف زدن با او امتناع می کنند اما هر شب "ورنر" در کنار آتش خود را گرم کرده و با آنها درباره کشورش،موسیقی اش و نگاهش درباره رابطه دوستانه بین آلمان و فرانسه صحبت می کند.اما با بازدید از پاریس همه چیز برای او تغییر می کند...
داستان درباره شخصیت «هری ملیکوز» است؛ او ورزشکار و قهرمان شنا است. اما در این میان یک اتفاق هری و دوستان اش را وارد مسیر تازه ای می کند. شخصیت «ماتیس» دوست هری، و «کارولا» خواهر هری، قصد دارند از راه فاضلاب به برلین غربی بگریزند؛ اما در حین فرار «کارولا» باز می ماند و دستگیر می شود. اینک، هری به همراه ماتیس و عده ای دیگر به فکر ایجاد یک تونل هستند که آنها را از غرب به شرق برلین برساند تا هر کدام بتوانند از این طریق، بازمانده هایشان را به نزد خود بیاورند...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
یک پسر نه ساله لال اهل چک که از بازماندگان اردوگاه آشوویتس است، در آلمان پس از جنگ به یک مرکز پناهندگان گریخته و توسط یک جاسوس آمریکایی پیدا می شود.در همین حین، مادر او که تنها بازمانده خانواده است در مرکز به دنبال پسرش می گردد.زمان، فاصله و چند فاکتور دیگر مانع رسیدن مادر و پسر به هم می شود و...
"استیو وگنر" یکی از اعضای پلیس سلطنتی کانادا، در تعقیب و گریزی تمام عیار، یک جاسوس آلمانی را دستگیر می کند، اما پس از مدتی او از اردوگاه اسرا فرار می کند و...
چند سال پس از سقوط دیوار برلین، مردی سیگار فروش پسرش را در کوزوو رها کرده و برای یک زندگی بهتر به آلمان سفر میکند. اما آن پسر با سرسختی تمام به آلمان میرود تا پدرش را پیدا کند...
دو پارتیزان شوروی از گروه خود که به شدت گرسنه هستند جدا می شوند تا به مزرعه ای در نزدیکی رفته و تجهیزات تهیه کنند. نیروهای آلمانی پیش از آنها به مزرعه می رسند به همین دلیل آنها باید به سفری خطرناک در قلب منطقه دشمن بروند و...
فیلم داستان مردی است که زندگی اش به طرز بی رحمانه ای توسط جنگ جهانی دوم نابود می شود.دختر و همسرش در بمباران دهکده اش کشته می شوند،او مدت زیادی را به عنوان زندانی سپری می کند و تنها پسرش درست چند روز پیش از پیروزی در میدان نبرد کشته می شود...
دزدی بنام “ادی چاپمن” در طی جنگ جهانی دوم اقدام به چندین سرقت موفق میکند تا سرانجام دستگیر می شود و به زندان می افتد و تصمیم میگیرد برای آلمانیها جاسوسی کند …