دانشمندان برای کنترل و تعدیل حملات خشم دختری به نام کاترین، میکروچیپی به نام "گربه سیاه" را در مغز او کار میگذارند. هدف آنها تبدیل او به یک "ماشین کشتار" مخفی و بینقص برای دولت است...
مائو مینگ، راهب تائوئیست، به همراه دو روح، برای یافتن ثروت به روستای دیگری میروند. او در آنجا با استاد گاو، مبارز خونآشام، متحد میشود تا جادوگر شروری که قصد تسخیر بشریت را دارد، شکست دهد...
یک ماهیگیر ساده به یک پادشاه فراری در جنگ کمک می کند و به او در مخفیگاهی در نزدیکی دهکده ماهیگیری خود پناه می دهد. هنگامی که گروه پادشاه توسط برادر غاصبش مورد حمله قرار می گیرد، ماهیگیر فرستاده می شود تا نامزد پادشاه، دختر امپراتور را پیدا کند و او را بازگرداند.
برادر کوانی تحت فشار شدید رقبای باند خود، با این وجود او را تشویق میکند تا برنامههای عروسی خود را ادامه دهد. در حالی که خانواده و محافظان آنها در مراسم جمع می شوند، مخالفان اعتصاب می کنند - خان در حالی که شوهر و برادرش کشته می شوند، در لباس عروسی با یک مسلسل شلیک می کند.
رستورانی دارد که متخصص اردک کبابی است. دستور غذای مخفی اردک او بسیار خوشمزه است، اما مشتریان و کارکنان به طور یکسان باید با مغازه کثیف و روش کمهزینه هوی در انجام تجارت کنار بیایند. وقتی «دنی فرید چیکن» (یک رستوران فست فود به سبک آمریکایی) در آن طرف خیابان باز می شود، هوی شوک بی ادبانه ای دریافت می کند و مجبور می شود بازی خود را برای رقابت بالا ببرد
قاتل چهره ارواح که ظاهراً مرده و تلخ بود، بازگشته و به دنبال انتقام از آن استادان هنرهای رزمی است که قبلاً با او مخالفت کرده است - نام او بدنام است و سبک مبارزه پنج عنصر او مرگبار است.
با قتل فجیع تعدادی از ماهرترین شمشیرزنان جهان، ویند، کلود و نگوی، تنها بازمانده این کشتار، برای تصاحب خونی که دارای قدرتهای شگفتانگیزی است، به نبردی خونین کشیده میشوند.
ماری هیراکاوا، دختری ژاپنی-هنگ کنگی، پس از مرگ پدرش، صاحب دوجو کاراته می شود. او با چان کیونگ، شاگرد سابق پدرش و عضو سابق یاکوزا، که او نیز صاحب نیمه دیگر دوجو است، روبرو می شود...
لاو کای چو، خبرنگاری از هنگکنگ، در حین سفر به ویتنام برای پیگیری یک داستان، دچار سانحه رانندگی شده و به زندان میافتد. او باید دوران محکومیت خود را در زندانى سختگیرانه بگذراند.
روح بروس لی به دنیای مردگان سفر میکند و در آنجا با دراکولا، جیمز باند، مرد بدون نام و شخصیتهای دیگر به مبارزه میپردازد. در این میان، او با شمشیرزن تکدست، کین از سریال کونگفو و ملوان زبل دوست میشود.
دانشآموزان دختر پروفسور شیانگ به طرز مرموزی کشته میشوند. پلیس ابتدا به او مظنون میشود، اما بعداً متوجه میشود که عامل این قتلها موجودی ماوراء الطبیعه است.
"با گسترش موج جرایم در هنگ کنگ، پلیس برای مهار باند سرشناسی از سارقان، از جسیکا یانگ، افسر جوان و بااستعدادی که به سرعت در نیروی پلیس در حال پیشرفت است، کمک میطلبد."
داستان درباره یک مسافر اسرارآمیز و با استعداد است که آیندهای درخشان پیش رو دارد. اما این مسافر یک راز تاریک دارد: علاقه به شکنجه. در میانه راه، او مورد حمله دو راهزن و همراهان زنشان قرار میگیرد.