رلنگی مردی دلسوز است که سه فرزند دارد. خواهرزاده او، سیتا، عاشق پسرش پددودو است و چینودو، پسر دیگرش، عاشق گیتا می شود. این دو برادر اختلافات زیادی با هم دارند و ...
آپاداسو و بوچی لاکشمی ، بعد از پنجاه سال زندگی مشترک و داشتن شناخت کافی از یکدیگر ، روز های بازنشستگی را با عصبانیت و عشق و محبت سپری میکنند . وابستگی عاطفی آنها را به اندازهای به یکدیگر گره زده که ...
ساسی (جاگاپاتی بابو) و سایلاجا (پریامانی) که فکر میکنند در دوران کالج عاشق شدهاند، راههایشان را از هم جدا میکنند. ده سال بعد ساسی به هند برمی گردد و سعی می کند عشق او را به دست آورد...
سریه، مردی سنتی، عاشق زنی مدرن شده است. والدین سریه خواهان ازدواج او هستند اما او زنی را دوست دارد که به زندگی مشترک بدون ازدواج علاقهمند است. این تفاوت در دیدگاهها، آیندهی رابطه آنها را نامعلوم کرده است.
دو دانشجوی جوان به نامهای آلیس و بن، هر دو با دوستان خود به عنوان جفت خواستگاری دارند. در طول این فرآیند، آلیس و بن با یکدیگر به نحوه تصمیمگیری درباره رابطههای عاطفی خود مشورت میکنند و با هم از تجربیات و نظرات خود پشتیبانی میکنند. در حین این تعاملها، آلیس و بن به تدریج احساسات عمیقتری نسبت به یکدیگر پیدا میکنند و....
باوا )، شیوا ، آجِی و پوروش دوستانی هستند که با هم بزرگ شده اند و همه چیز را در زندگی به اشتراک می گذارند. در حالی که باوا فردی آسان است، آجی و شیوا به عنوان افراد بالغ و مسئولیت پذیرتری دیده می شوند...
سانتوش، جوانی که با "سندرم میکرو " دست و پنجه نرم می کند، در موقعیتی اجتناب ناپذیر با آمروتا ازدواج می کند اما همچنان اولین شب عروسی خود را به تعویق می اندازد. او با زنی مواجه می شود که برای رفع مشکلش داروی گیاهی دارد...
کیدن ولز یک جوان ثروتمند است که با دوستانش برای تفریح به هیدرآباد، هند میرود. او در ابتدا از کمک به یک مرد گرسنه و دخترش خودداری میکند اما بعداً پشیمان میشود و سعی میکند آنها را پیدا کند. اما متوجه میشود که مرد به نام کیران مجبور شده است دخترش آنیکا را بفروشد. کیدن با دنیای تجارت انسان آشنا میشود که هنوز در هند وجود دارد...