ایگناسیو و آلخاندرا مستندی درباره کومالاپا تهیه می کنند و در آنجا با خوان آشنا می شوند. او مردی افسرده است که با ربوده شدن پدرش در طول جنگ زندگی کرده و امیدی به یافتن او ندارد...
سرافیم، یک فارغالتحصیل تازه از دانشکده پزشکی، در دهه ۶۰ میلادی در رومانی توسط سرنوشت به شهر عجیب و غریب پالیلولا برده میشود. پالیلولا یک شهر ارواح است، گم شده در وسط ولاخیا. یک منطقه قرنطینه، یک بیمارستان غیرمنطقی، یک کلینیک زنان که هیچ بچهای در آن به دنیا نمیآید. یک جامعه کوچک از احمقان، تنبلان، آوارگان با قلبهای فرشته در زیر خورشید زندگی میکنند...
مستندی در مورد اینکه چگونه روحیه وحدت، که بریتانیا را در طول سالهای جنگ شکوفا کرد، برای ایجاد چشماندازی از جامعهای عادلانهتر و متحدتر ادامه یافت...
داستان واقعی شگفت انگیز شجاعت یک زن سفید پوست جنوبی در انتخاب عقاید خود و پیوستن به جنبش حقوق مدنی. در 19 سالگی ، جوآن ترامپوئر مورد تیراندازی قرار گرفت ، مورد حمله قرار گرفت و محکوم به اعدام شد...
مائورو بوسکه یک ماجراجو بود که هنگام فیلمبرداری یک قسمت از مجموعه وب محبوب خود ، جنگل بانی ، در جنگل بلیز ناپدید شد. آنچه در آن جنگل ها اتفاق افتاده بود یک معما بود تا اینکه ..
لیلا می خواهد از سوء استفاده های جنسی بهترین دوست با تجربه تر خود تقلید کند. او به یک مرد مسن تر سرسخت که "با هر کسی می خوابد" تثبیت می کند و سعی می کند خود را وارد دنیای او کند و خود را در موقعیت خطرناکی آسیب پذیر قرار دهد...
"ریوکا" زیبا و با هوش یک دختر 12 ساله یهودی میباشد که به عیسی ایمان دارد. او و پدرش در اجتماعات گروهی یهودی مسیحی شرکت می کنند. ولی وقتی پدرش به طور ناگهانی می میرد، زندگی "ریوکا" تغییر می کند. او می رود تا با اقوام سنتی یهودی اش زندگی کند و در کنیسه آنها شرکت کند ...
برنده 1 جایزه ساعات پربیننده همچنین دریافت 4 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 20 جایزه دیگر.
شش زن اهل لوئیزیانا (کوئین لطیفه، فیلیسیا رشاد، آدپرو اودویه، کندولا رشاد، جیل اسکات و آلفری وودارد) برای گذراندن لحظاتی خوش و صمیمی زنانه، هر روز در یک آرایشگاه جمع میشوند.
داستان یک کمدی که در آن رازهای برملا شده، تضادها، احساسات و خشمها به اوج میرسند و در نهایت تولد یک نوزاد، همه این رویدادها از یک شکاف بزرگ نشأت میگیرند.
وقتی که "بردی" و "مکنزی" برای اولین بار یکدیگر را در ساحل می بینند."بردی" متوجه می شود "مک" بعد از مرگ مادر خود تصمیم دارد به یک مدرسه خصوصی برود به همین دلیل آنها باید از هم جدا شوند."بردی" او را متقاعد می کند تا برای آخرین بار با هم موج سواری کنند...
یک گیتار نواز به نوه یک دامدار کمک می کند تا تماس واقعی خود را پیدا کند. آنها به زودی خود را در میانه یک جنگ زمینی می یابند که توسط شخصیت های عجیب و غریب و رئالیسم جادویی هدایت می شود...