داستان درباره یک تیم است که وظیفه پاکسازی پس از نبردهای بزرگ را بر عهده دارد. در این بین، یک تهدید جدی متوجه قهرمانان اصلی داستان یعنی انتقامجویان میشود. در این شرایط، یک شخص عادی و دست و پا چلفتی که در کارهایش همیشه شکست میخورد، به طور غیرمنتظرهای به تنها امید برای نجات زمین تبدیل میشود. او باید بر ترسها و محدودیتهای خود غلبه کند و به قهرمانی تبدیل شود که دنیا به او نیاز دارد.
این فیلم به بررسی چالشهایی میپردازد که ستارههای سابق کودک در مواجهه با شهرت زودهنگام با آن روبرو میشوند. همچنین، تأثیر این شهرت بر زندگی آینده آنها مورد تحلیل قرار میگیرد.
داستان، زندگی یک قاتل حرفه ای را روایت میکند که با تزریق ماده فلجکننده به زنی اندوهگین، او را در معرض خطر مرگ قرار میدهد. این زن برای زنده ماندن، مجبور است پیش از آنکه بدن بیجانش به زمین بیفتد، فرار کند، مبارزه کند و پنهان شود.
لیلا، زنی که در حرفه کفنودفن مردگان مشغول به کار است، در تکاپوی کشف حقیقت پشت پرده مرگ مرموز مادرش است. او در این راه دشوار، با ارواح سرگردان روبرو میشود و بار سنگین رازهای ناگفتهای که بر دوش دارد، او را رنج میدهد.
در این داستان، هنری هارت با یک طرفدار بسیار مشتاق روبرو میشود که به دستگاهی برای سفر به دنیایهای موازی دست پیدا میکند. هنری و دوستانش درگیر ماجراجویی خطرناکی میشوند و باید راهی برای بازگشت به دنیای خود پیدا کنند.
کالونا، دختر جوانی که با خانوادهی بزرگش زندگی میکند، میخواهد خانهای برای خودش داشته باشد. اما مشکلات خانوادگی، او را مجبور میکند بین خانواده و آرزویش تصمیم بگیرد.
دو خواهرزاده که از گذشته با هم دلخوریهایی داشتهاند، برای ادای احترام به مادربزرگ فقیدشان به لهستان سفر میکنند. اما در طول این سفر، تنشهای قدیمی که از دل تاریخ پیچیدهی خانوادهشان نشأت گرفته، دوباره شعلهور میشود.
داستان کلاریسا شیلدز، بوکسور مشهور به "تی-رکس" اهل فلینت، میشیگان، داستانی است از تلاش و پشتکار برای رسیدن به یک هدف بزرگ. او با تمرینات سخت و ارادهای پولادین، توانست به افتخار بزرگی دست یابد و به عنوان اولین زن آمریکایی، مدال طلای المپیک را در رشته بوکس از آن خود کند.
در سال ۱۹۸۵، قتل یک ابرقهرمان تحت حمایت دولت، همکاران قانونشکنش او را از بازنشستگی بیرون میکشد و آنها را به سمت معمایی میکشاند که زندگی شخصیشان و حتی جهان را تهدید میکند.
براندون بکت، یک تکتیرانداز حرفهای، همراه با تیمش به کاستا وردا میرود تا از رهاسازی یک سلاح بسیار خطرناک توسط یک قاچاقچی سلاح جلوگیری کند. او در این مأموریت باید همزمان با رهبری تیم، یک تکتیرانداز تازه کار را آموزش دهد.