هواپیمای حامل پلیس و گانگسترها در جنگلی سقوط می کند و در آنجا دختری سفیدپوست و پدرش را پیدا می کنند که دوازده سال پیش در یک سانحه هوایی دیگر از دست داده اند. پدر و دختر بی سر و صدا با بومیان زندگی می کنند، اما مشتاق بازگشت به تمدن هستند، زیرا دختر دارای املاک و ثروت زیادی است که می تواند ادعا کند. او با خلبان معامله می کند
یک مامور بیمه به یک شهر کوچک میرود تا درباره یک پرونده خودکشی تحقیق کند. او با مقاومت و تهدید برخی از ساکنان شهر روبرو میشود که نشاندهنده وجود جنایت است...
اِد آدامز، خبرنگار، در جنوب شیکاگو جسد دختری را پیدا میکند. دفترچه تلفن او سرنخهایی از مردانی را به دست میدهد که از مرگ او وحشتزده هستند، اما مدعیاند که او را نمیشناختهاند. آدامز اطلاعات زیادی به دست میآورد، اطلاعاتی که خطرناک هستند...
یک زن از خاندان بورجیا مأمور میشود تا برای حفظ اعتبار و شهرت خانواده، فردی را به قتل برساند، اما در این مسیر، عاشق مردی میشود که قرار بود او را به قتل برساند.
فردی جونز، خواننده سالن دمدمی مزاج، با حسادت به دوست پسر خیانتکارش بلکی شلیک می کند، اما به اشتباه به پشت سر شرافتمندانه قاضی یونجه جی اوتول می زند و او را مجبور می کند تحت پوشش یک معلم مدرسه از شهر بگذرد.
گروهی از سارقان بانک فراری به بیابان پناه می برند. آنها که از بی آبی در حال مرگ هستند به شهری خالی از سکنه پناه برده و متوجه می شوند معدن کاوی پیر به همراه نوه اش در آنجا زندگی می کنند و...
در طول جنگ سرد، در یک کارخانه تحقیقات اتمی کالیفرنیا، یک مامور FBI و یک بازرس اسکاتلندی با یکدیگر متحد می شوند تا یک حلقه جاسوسی هسته ای خارجی را که در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا فعالیت می کرد، از بین ببرند...
کاپیتان "رالز" ناخدای کشتی "رد ویچ" در دهه 1860 در جنوب اقیانوس آرام است. او در ماجراجوییهایی با شمشهای طلای غرق شده، مروارید، بومیان، یک صاحب کشتی بیرحم و یک اختاپوس غولپیکر روبرو میشود....