فیلم روایتگر داستانی است در مورد یک کارگر ساختمانی که به طور غیرمنتظرهای در نمایش رومئو و ژولیت بازی میکند و اوضاع این نمایش، به طور شگفتانگیزی با زندگی او در هم میآمیزد و سرنوشت او را رقم میزند.
آغاز زندگی مشترک آدیماس و آدلیا با چالشهای متعددی همراه است. این زوج جوان در کنار فراز و نشیبهای زندگی، لحظات شاد و خندهداری را نیز تجربه میکنند که به پویایی زندگی آنها میافزاید.
"یاق" پس از بازگشت به شهر خود، با چالشی بزرگ روبرو میشود. خواهر کوچکترش به بیماری نادری مبتلا شده که رفتارهای عجیبی را در او به وجود آورده است. "یاق" تمام تلاش خود را میکند تا راهی برای درمان خواهرش پیدا کند و او را از این بیماری نجات دهد.
تونی، یک مرد بدخلق حدود پنجاه ساله، مجرد و بدون فرزند، از کودکان به هر قیمتی فراری است. زندگی او زمانی به طور غیرمنتظرهای تغییر میکند که خواهرش میمیرد و یک شبه او قیم موقت پنج فرزند خوانده خواهرش میشود.
ماجراجویی جدید گامپ دقیقاً از همان جایی آغاز میشود که قسمت قبلی به پایان رسیده بود. این بار هم، گامپ همراه با بهترین دوستش، بِدی بز کوهی، سفری را تجربه میکند که انگار ستارهها از پیش برایشان رقم زدهاند.
قاتل سریالی معروف به «اومیکرون کِش» پس از حمله وحشیانه اوباشان و بستری شدن در بیمارستان با جراحات شدید، سوگند انتقام میخورد و دوران جدیدی از وحشت را آغاز میکند.
برای نخستین بار در تاریخ بازیهای المپیک، مراسم افتتاحیه در قلب پاریس برگزار خواهد شد و به روی عموم گشوده میشود. رود سن، با هزاران تماشاگر، به صحنهای جادویی برای ورزشکاران و هیئتهای اعزامی تبدیل خواهد شد. در اسکلههای پایینتر رود سن، تماشاگران میتوانند از نزدیک شاهد این رویداد بینظیر باشند.
گد الماله به دلیل گرویدن به مسیحیت با مخالفت شدید خانواده یهودیاش روبرو میشود. او تلاش میکند تا به آنها بفهماند که این تغییر دین به معنای تغییر عشق و علاقه او به خانواده نیست.
پس از مرگ پدرش، مردی و دو دخترش قرار است مزرعه خانوادگی را به ارث ببرند. آرزوی پدرش این بود که آنها از حیوانات مزرعه مراقبت کنند. این انتقال برای خانواده با چالشهای زیادی همراه خواهد بود.
یک بازیگر مشهور پس از لغو سریالش، به یک کلبه کوهستانی میرود و در آنجا با یک عکاس طبیعت آشنا میشود. این دو نفر که در ابتدا با هم اختلاف داشتند، در نهایت عاشق هم میشوند.