در حالی که با یک زن (شیرلی برنر) با مشکلات مدیریت خشم آشنا می شود، یک قاتل (جوی لارنس) دفتر خاطرات او را پیدا می کند و از آن به عنوان راهنما استفاده می کند تا ثابت کند چقدر او را دوست دارد...
هنگامی که یک نویسنده کودکان آخرین شام کریسمس را با خواهر و برادرهای نامطلوب خود قبل از فروش خانه خانوادگی برگزار می کند، با معشوق دوران کودکی خود که به او کمک می کند راهی پیدا کند تا خانه ای را که بسیار دوست دارد پیدا کند، آشنا می شود ...
جوی و هوپ مک گرگور دو خواهر هستند که یک مزرعه در نیویورک را اداره می کنند ، وقتی که غریبه ای خوش تیپ به شهر می آید متوجه می شود که کریسمس در مزرعه واقعا چقدر خاص است...
بیش از یک دهه از آخرین باری که جیم و میشل و استیفر و دیگر بچه ها دوران نوجوانی را با مشکلات خاص خودشان سپری کردند می گذرد. آنها به تازگی قرار گذاشته اند تا در آخر هفته دوباره دور یکدیگر جمع شوند و یاد و خاطره های گذشته را زنده کنند. اما با ورود دختری دبیرستانی به جمع آنها، بار دیگر مشکلات قدیمی نمایان می شود...
یک کمدی نامتعارف درباره یک پسر معقول و درست کار بنام "ری" که یک زندگی بن بست مانند در شهر ترونا دارد. زمانی که ری از سوی یک غریبه تشویق می شود، دوباره شروع می کند به رویا پردازی و...
دیوید دریتون یک نقاش است که بهمراه پسرش بیلی در یک شهر کوچک زندگی می کند. او یکروز که مشغول کار در گالری نقاشی می باشد ناگهان طوفان مهیبی باعث شکستن یک درخت و افتادن آن بر روی پنجره استدیو می شود. دیوید با دیدن این شرایط بهمراه بیلی و همسایه شان برنت عازم مرکز شهر می شود تا از فروشگاه مرکزی مقداری مایحتاج ضروری برای مقابله با طوفان خریداری کند. در همین موقع مه عجیب و مرموزی شهر را فرا می گیرد و رفته رفته غلیظ تر می شود. دیوید و سایر افرادی که در فروشگاه هستند ناگهان با مردی با سر و وضع خونین مواجه می شوند که سراسیمه وارد فروشگاه می شود. در ادامه آنها متوجه می شوند که موجودات خطرناکی در مه وجود دارند که انسانها را مورد حمله قرار می دهند. دیوید در این شرایط می کوشد تا همه را آرام کرده و راه حلی منطقی برای این موضوع پیدا کند اما زنی به اسم کارمودی معتقد است که خداوند بخاطر گناهان آنها این بلا را بر سر آنها نازل کرده است…
ون وایلدر دانشجویی است که از محبوبیت زیادی میان دوستان خود برخوردار است. او هفت سال است که در دانشگاه جا خوش کرده و اصلا تمایلی به فارغ التحصیل شدن ندارد زیرا نمی خواهد از دوستانش و خوش گذرانی با آنها دور شود. یک دختر خبرنگار تصمیم دارد داستانی در مورد او بنویسد...
راهبه ای به نام «ماریا» (اندروز) که به دلیل عشق دیوانه وارش به موسیقی و طبیعت با محیط صومعه هم خوانی ندارد، به عنوان معلمه ی هفت فرزند «ناخدا فون تراپ» (پلامر) به کاخ اشرافی او فرستاده می شود. ناخدا به سفر می رود و «ماریا» بچه ها را با موسیقی آشنا می کند...
داستان این فیلم درباره ی دو جوان کودن است که کارگر فاضلاب هستند و پس از گذراندن اتفاقاتی جالب و جذاب تصمیم ورود به کمپانی WCW را میگیرند و در راه ورود به این کمپانی با اشخاص مشهوری همچون دایموند دالاس پیج (DDP) رو به رو می شوند...
داستان فیلم بر پایه داستان چهار پسر به نام جیمی، آز، کوین، فینچ است که در تلاشند تا قبل پایان دبیرستان از باکرگی در آیند. همچنین سرکردهٔ آنها استیو استیفلر است.
در سال ۱۹۵۰ در شهری که تمام اهالی آن در یک معدن زغال سنگ کار می کنند، پسری بنام «هومر هیکام» (جیک گیلنهال) تنها انتخابی که برای شغل آینده اش دارد این است که همانند پدرش در معدن کار کند. اما در اکتبر ۱۹۵۷ که اولین ماهواره به فضا پرتاب می شود، همه چیز برای هومر تغییر می کند...
فیلم درباره فرماندار آینده نگر واشنگتن “آل دانلی” است که تنها مانع در مسیر پیشرفت خود را برادر کوچکترش “مایک” می بیند.برای دور نگه داشتن برادرش از دردسر او به دستیار “استیو دادز” مامورت می دهد در زمان انتخابات مراقب او باشد و…
یک نوجوان چاق که عاشق زیباترین دختر کلاسشان است ، تبدیل به یک همراه ناشناخته آن دختر در مراسم رقص دبیرستان می شود. اتفاقی که او باید خود را به همراه بهترین دوست خود ، برای آن آماده کند...