"لایت ترنر" یک دانش آموز با استعداد با دفترچه ای برخورد میکند که توانایی این را دارد تا اسم هرکس که در آن بنویسد را به کام مرگ بکشاند. او تصمیم میگیرد با استفاده از قدرت این دفترچه با مجرمان خیابانی برخورد کند. اما بزودی متوجه می شود کارآگاهی مرموز که تنها با اسم مستعار L شناخته می شود، در تعقیب اوست...
جیمز و لیلی در جایی بدور از مردم دیگه زندگی میکنند و دخترانشان را در آرامش و محیطی امن بزرگ میکنند.اما زمانی یک موج و انفجاری فلج کننده از سرتاسر شهر عبور میکنه,همگی خانهایشان را ترک و درون قلعه ای جمع میشوند تا از حملات سایبری بدور باشند اما …
داستان دو فرد به نام های "دی جی" و "رودنی" که از ابتدا یکدیگر را دوست نداشتند. رودنی تصور می کند که دی جی یک پسر مزرعه دار نادان است و دی جی نیز تصور می کند که رودنی برای منفعت خویش هوشمندانه عمل می کند...
یک زن جوان که به تازگی همسرش را از دست داده، دوست پریشان حال همسرش را برای زندگی با خود و دو فرزندش دعوت می کند. این دوست، که به دلیل از دست دادن همسر خود دچار افسردگی شده است، در ابتدا با این پیشنهاد مخالفت می کند، اما سرانجام قبول می کند. با گذشت زمان، او با کمک خانواده، زندگی خود را تغییر می دهد و به یک مرد قوی و مستقل تبدیل می شود. او به خانواده کمک می کند تا با از دست دادن همسرشان کنار بیایند و با آن روبرو شوند.
دختری نوجوان و مشکل دار برنامه جدیدی را به نام "آیا باید بازی کنیم؟" دانلود می کند. وی در تلاش برای بهبودی گذشته اش ، ناخودآگاه خود را درگیر و محو بازی می بیند...
هنگامی که “استلا” می فهمد سرطان اش درمان می شود، او باید یاد بگیرد که با تمام انتخاب هایی که وی در هنگام تصمیم گیری برای زندگی کردن انجام می دهد، مانند زمانی که در حال مرگ است، زندگی کند.