فیلم در پاریس دهه ۱۹۳۰ روی میدهد و درباره هوگو کاباره یک پسر بچه یتیم است که در ایستگاه قطار مونپارناس در پاریس زندگی میکند. برخورد تصادفی هوگو با ژرژ ملییس از پیشگامان سینمای صامت به دوستی با دخترخوانده او، ایزابل و ماجراهایی اسرارآمیز مربوط به پدرش و یک آدمماشینی میانجامد…
فیلم بر گرفته از یک رخداد واقعی است که در ایالت تگزاس آمریکا رخ داده. کاراگاهان پلیس به دنبال یافتن یک قاتل سریالی هستند که قربانیان خود را پس از کشتن تکه تکه می کند.قاتلی که بیش از چند ماه است در حال انجام جنایتهای خود است اما هیچ سر نخی از قتل هایش بر جای نمی گذارد. به همین منوال تعداد قربانیان هر روز افزایش می یابند و…
خون آشامی خردسال به نام (ابی) از نظر سنی رشد نکرده و در سن دوازده سالگی متوقف مانده است. او با خدمتکار میانسالش (که ظاهرا معشوق دوران خردسالی اوست) به آپارتمانی اسباب کشی می کند که در همسایگی آن پسر دوازده ساله تنهایی (اوئن) زندگی می کند که پدر و مادرش در آستانه جدایی اند و همکلاسی هایش او را در مدرسه آزار می دهند…
این فیلم داستان پسر یبچه ای لاغر است که دوست دارد دیده شود و ماجراهای خود را در دفتر خاطراتی مینویسد تا روزی که بزرگ و مشهور می شود آنها را به زعم خود در اختیار کسانی قرار دهد که می خواهند با او به عنوان یک فرد مشهور مصاحبه کنند...
داستان فیلم از یکی از روزهای پایانی فیلم، روز 488 شروع می شود و یکباره همه چیز به روز اول بازمی گردد. داستان اصلی از تاریخ 8 ژانویه هنگامی که تام هانسن (جوزف گوردون لویت) با سامر فین (زو دشانل)، دستیار جدید رئیسش در دفتر دیدار میکند شروع میشود. تام به عنوان یک معمار آموزش دیده، اما به عنوان یک نویسنده در شرکت کارت پستال لس آنجلس کار میکند. پس از یک شب رقص و موسیقی که تام همراه با دوستش مکنزی و سامر سپری میکند، مکنزی در حالی که مست است اذعان می کند که تام به سامر علاقهمند است. سامر و تام شروع به آغاز دوستی میکنند، اما سامر به عشق حقیقی اعتقاد ندارد و به تام میگوید که هیچ وقت نمی خواهد دوست پسر داشته باشد…
سگی بنام «بولت» که ستاره یک برنامه تلوزیونی اکشن - تخیلی است، فکر می کند قدرتهای نمایشیای که در این برنامه دارد، واقعی هستند. او کل کشور را زیر پا می گذارد تا صاحبش را که به خیال او جانش در خطر است، نجات دهد...
سیدنی ولز یک نوازنده ویولن در یک گروه مطرح است که در دوران کودکی طی یک حادثه تلخ هنگام بازی با خواهر بزرگترش کور شده است و در حال حاضر با وجود کوری زندگی کاملا مستقلی دارد تا اینکه یک اهدا کننده قرنیه برای او پیدا میشود و پیوند قرنیه به خوبی انجام میشود و سیدنی بینایی خود را دوباره به دست می آورد ولی خوشحالی او بعد از این اتقاق زیاد طول نمیکشد چشمهای اهدایی به او چیزی فراتر از یک چشم معمولی هستند و چیزهایی را میبینند که برای سیدنی قابل درک نیستند و همین امر باعث میشود که سیدنی به دنبال هویت اهدا کننده قرنیه خود برود که در ادامه متوجه میشود که …
کارن، سارا، و اِما به شهری کوچک در ایالت پنسیلوانیا می روند، جایی که در سال ۱۹۱۳ طی حادثه ای وحشتناک در یک معدن؛ تعداد زیادی از بچه ها زیر زمین به دام می افتند اما یک مشکل وجود دارد، آنها هنوز زنده هستند.......
مالکوم ترنر که کارشناس تغییر چهره در اف.بی.آی است اکنون با شری ازدواج کرده و به یک کار دفتری در اداره اشتغال دارد . آنها در انتظار تولد اولین فرزندشان هستند که در همین زمان یکی از روسای ترنر بقتل میرسد و او مجدداً وارد صحنه میشود . متهم اول این پرونده تاجری به اسم تام فولر است که صاحب زن و سه فرزند میباشد . مالکوم تصمیم میگیرد با استفاده از لباس و کلاه گیس مادر بزرگ و در قالب یک پرستار بچه ، وارد خانه فولر شود . به این ترتیب مالکوم موفق میشود پی به توطئه ای برزگ ببرد که توسط فولر در دست اجراست و تصمیم میگیرد آنرا بر ملا کند . این در حالیست که روسای او از عملکردش دل خوشی ندارند و شری نیز به اعمال او مشکوک شده و فکر میکند او با زن دیگری رابطه دارد …..
جرج لوتز خانه ای به اسم آميتی ويل را در نيويورک به مبلغ پائينی خريداری کرده و به همراه همسر و سه فرزندش به آنجا نقل مکان می کند. آنها پس از مدتی در می يابند که اين خانه تاريخ خونباری داشته است. يکسال قبل در اين خانه پسر جوانی به اسم رونالد نيمه شب شش عضو خانواده اش را بقتل رسانده است. اکنون جرج و همسرش متوجه اتفاقات عجيب و ترسناکی در خانه می شوند از جمله اينکه بچه های لوتز با ارواح کشته شدگان تماسهائی برقرار می کنند و پدر رالف که کشيش محله است پس از تطهير خانه دچار يک بيماری حاد می شود و همچنين رفته رفته جرج احساس می کند شبيه رونالد شده است...
در یک شب طوفانی در جنگ جهانی دوم زن خلبانی که در حال حمل اسناد فوق محرمانه ای در یک هواپیمای B-17 Flying Fortress است با موجودی عجیب و شیطانی مواجه میشود…
داستان این انیمیشن دربارهی شاهزادههایی است که تبدیل به کوتوله شدهاند، اکنون آنها به دنبال کفشهای قرمز یک خانم هستند تا این طلسم را بشکنند، گرچه این کار چندان هم آسان نیست و …
این فیلم اقباسی از یکی از آثار کلاسیک هانا باربرا می باشد و داستان چگونگی ملاقات تام و جری برای اولین بار و شکل گیری رقابت میان آن ها را روایت می کند...