فیلم که بر اساس داستان واقعی ساخته شده است در مورد "سارا گلد" کارمند آژانس حمایت از حیوانات می باشد. این آژانس وطیفه تامین رفاه زندگی حیوانات را برعهده دارد. سارا بعنوان مامور مخفی در قالب یک کارآموز به مکانی مشکوک بنام "کارخانهی توله سگ" میرود که توسط یک فرد مرموز اداره می شود...
«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
"استیو اورت" (ایست وود)، گزارش گر پا به سن گذاشته، پس از اخراج از "نیویورک تایمز" به ساحل غربی اقیانوس آرام در امریکا نقل مکان می کند. او به کمک دوست قدیمی اش، "آلن مان" (وودز)، سر دبیر روزنامه ی "اوکلند تریبیون" کاری پیدا می کند. اما این تمام مشکلات او را حل نمی کند. تا این که از او خواسته می شود آخرین مصاحبه را با یک قاتل محکوم به مرگ به نام "فرانک بیچم" (واشینگتن) انجام دهد…
تری یک فضول خودکشی است که به نظر نمی رسد بتواند خود را بکشد. در حالی که یک بار تلاش می کند، نیک را ملاقات می کند که بیمار لاعلاج است. آنها هر دو با هم دوست می می شوند و در زمان محدود به یکدیگر کمک می کنند...
استیسی، نوجوان سرکش، خانه را ترک میکند تا آزادی و ماجراجویی زندگی در جاده را به دور از پدر و مادرش تجربه کند. او که تنها و ترسیده است، با ریچارد، یک زندانی سابق خوشچهره که در حال انجام یک رشته جرم و جنایت در سراسر کشور است، دوست میشود. اما شادی کوتاهمدت او به زودی به وحشتی بینهایت تبدیل میشود.
یک زن و شوهر ایرانی که در ایالات متحده زندگی می کنند در داخل یک هتل گیر می افتند که حوادث ناگواری آنها را مجبور می کند به رازهای موجودی که بین آنهاست روبرو شوند. در شبی که انگار هرگز پایان نمی یابد...
دو هفته پس از خودکشی دختر جوانی به نام هانا، همکلاسیاش کلی جنسن که به او علاقه داشت، جعبهی مرموزی روی ایوان خانه پیدا میکند که ممکن است دلایل خودکشی او را در بر داشته باشد...