تولد : January 5, 1931 در San Diego, California, USA
جوایز : برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 55 جایزه و نامزد دریافت 60 جایزه دیگر.
رابرت دووال (به انگلیسی: Robert Duvall) (زادهٔ ۵ ژانویهٔ ۱۹۳۱ در شهر سن دیگو، ایالت کالیفرنیا) بازیگر آمریکایی است.
او فرزند یک افسر ارتش بود که بعدها دریاسالار شد. او دو سال قبل از فارغالتحصیلشدن در سال ۱۹۵۳ در ارتش خدمت میکرد. در سال ۱۹۵۵ مشغول تحصیل در رشتهٔ بازیگری از یک مدرسهٔ تئاتر در نیویورک شد که در آنجا با داستین هافمن هماتاقی بود و این دو هماتاقی دوستی داشتند به نام جین هاکمن.
داستان فيلم در سال ۱۸۸۸ می گذرد که در آن زمان سرخپوستها از زمين هايشان رانده شده اند و در اين دوران چرای حيوانات در سراسر کشور امری قانونی است. باس (رابرت دووال) و چارلی (کوين کاستنر) آدمهای چندان درستکاری نيستند و گذشته ای تيره و تار دارند. باس يک گله دار سرسخت است که آسيب پذيری درونش را پنهان می کند و آرزوی يک زندگی امن و آرام را دارد. چارلی مدت ده سال است که با باس همراه می باشد و از نظر او، باس نه تنها رئیس او بلکه الگويش نيز هست...
آدمکشی با به سن گذاشته ماموریتی قبول میکند تا یک ژنرال عالی رتبه را در بوینس آیرس آرژانتین بکشد. اما زمانیکه هدفش از دسترس خارج می شود و باید برگردد، با اشنایی با یک زن، درگیر فرهنگ و تمدن تانگوی آرژانتینی می شود...
سرنوشتِ یک تیمِ اسکاتلندی به پایِ مربیشان گره خورده است؛ او باید اختلاف میان ستار تیم و دخترش را حل کند وگرنه خطرِ انتقال تیم به دوبلینِ ایرلند آنها را تهدید میکند...
یک دزد ماهر اتومبیل به اسم رندال و معروف به ممفیس, قادرست در طی حداکثر ۶۰ ثانیه هر اتومبیلی با هر سیستم امنیتی را سرقت کند . او طی سالیان طولانی از همین راه زندگی را سپری کرده اما اکنون به نوعی پوچی رسیده است ...
ايست ووبرن مينه سوتا، سال 1979. دو چاه آب شرب اهالي شهر با پساب هاي صنعتي آلوده مي شوند و همه ي اهالي به کارخانه هاي محلي شک مي برند و آن ها را علت مسموم شدن آب، ابتلاي بعضي از کودکان شهر به سرطان خون و مرگ آنان مي پندارند. «آن آندرسن» (کويينلن)، مادري که پسرش مرده تصميم مي گيرد از صاحبان کارخانه ها شکايت کند...
ستاره ي دنباله داري با سرعت به سوي زمين در حرکت است و يک سال ديگر قطعه ي بزرگي از آن در اقيانوس اطلس سقوط خواهد کرد و طبق پيش بيني، با امواجي به بلندي دويست متر سيلي به راه مي اندازد که نيويورک و ساير شهرها را ويران خواهد کرد. قسمت بزرگ تر ستاره که به کانادا اصابت مي کند، باعث انقراض نسل بشر مي شود...
«کارل چيلدرز» (تورنتن) مردي است کمي کند ذهن که بيش تر سال هاي عمرش را در يک آسايشگاه رواني سپري کرده است. در دوازده سالگي وقتي کشف مي کند مادرش با مردي که هرگز او را نديده، سر و سري دارد، هر دوي آنان را مي کشد. «کارل» از آسايشگاه اخراج مي شود و کمي بعد در يک شهر کوچک با «فرانک» (بلک) که پدرش مرده، آشنا مي شود…
«جرج» (تراولتا)، يک مکانيک معمولي آمريکايي با هوش و دانشي متوسط است که در شب سي و هفتمين سالگرد تولدش، بر اثر رعد و برق توانايي و نيرويي عجيب به دست مي آورد. او حالا مي تواند پيچيده ترين مسايل رياضي را حل کند و دستانش نيز داراي قدرت يک آهن ربایی شده اند...
"هنری هکت" سردبیر یک روزنامه نیویورکی است. او عاشق کارش است اما ساعات کار طولانی و حقوق کم او را خسته می کند. همه چیز بر خلاف میل او پیش می رود تا اینکه داستانی جذاب به سراغش می آید و...
جنوب غربی امریکا، سال 1885. گروه کوچکی از آپاچی های چیریکاهوا به رهبری «جرانیمو»، تنها قبیله ی سرخ پوستی هستند که هنوز به دولت امریکا تسلیم نشده اند...
صبحي در ماه ژوئن. مردي (داگلاس) که در يکي از بزرگراه هاي لس آنجلس در ترافيک گير کرده، اتومبيلش را رها مي کند و به طرف شهر به راه مي افتد. او مي خواهد خودش را به خانه ي همسر سابقش (هرشي) که با دخترشان زندگي مي کند برساند. اما در طول راه مجبور مي شود تا بيشتر و بيشتر به خشونت متوسل بشود.
داستان هورتون فوت در مورد پسر نوجوانی در رکود است که در مزرعه قند یک غیرعادی کار پیدا می کند و درس های شگفت انگیز زندگی را از تیم محکومینی که در آنجا کار می کنند می آموزد.
«کول تريکل» ( کروز )، جوان بي تجربه اما جوياي نام و علاقه مند راندن اتوموبيل هاي مسابقه اي، مورد حمايت «تيم دولن» ( کواييد ) قرار مي گيرد. از طرف ديگر «هري هاگ» ( دووال )، راننده ي سابق، نيز نقش مربي او را به عهده مي گيرد. «کول» رقيبي به نام «رودي برنز» ( روکر ) دارد و محبوبه اي به نام «کلرلوييکي» ( کيدمن ) و... سرانجام پس از حادثه ي تراژيکي که براي «هري» پيش مي آيد، «کول» خود را کشف مي کند...
سریالِ "غرب وحشی" داستانِ دو مامور مخفی "جیمز تی وست" و آرتموس گوردون" می باشد ، آن ها مامور هستند تا از هر خطری که جانه رئیس جمهور را تهدید میکند ، جلوگیری کنند و ...
“پرینت میلر” که از به ارث رسیدن خانه مادری برادر زاده اش به او، احساس گناه می کند، با او شریک می شود تا با هم به سفری پرحادثه روند و خانه را بفروشند...
استانی درمورد دو تفنگدار بازنشسته اهل تگزاس به نامهای Augustus (Gus) McCrae و Woodrow Call که تصمیم می گیرند سفر دشوار و پر مخاطره ای را برای بردن یک گله گاو از جنوب به مونتانا آغاز کنند...