"جانی" تبهکاری است که نقشه موفق یک سرقت را به همراه دوستش "میکی" و یک زوج طرح ریزی کرده است. در خلال سرقت، زوج جوان به آن دو پشت کرده، و پس از کشته شدن "میکی"، او به زندان می افند و…
یک دریفت به زادگاهش در فلوریدا بازمی گردد تا متوجه شود که پدرش، شهردار محلی، در زمان غیبت او به طرز مرموزی به قتل رسیده است. او با عهد به یافتن قاتل و انتقام مرگ پدرش، تحقیقات خود را آغاز می کند.
مدت کمی پس از جنگ جهانی دوم،یک سرباز آمریکایی "نورمن" و یک پناهنده لهستانی "امیلیا" عمیقا عاشق هم می شوند.در نهایت "نورمن" به کشورش بازگشته و انتظار پیوستن "امیلیا" را دارد.مادر "امیلیا" بیمار است اما با داروهای موجود می تواند بهبود پیدا کند.اما مادرش می داند تنها یکی از آنها به آمریکا خواهند رفت و...
یک افسر فرمانده جدید به قلعه ای دورافتاده که به عنوان آسایشگاهی برای سربازان دیوانه ارتش استفاده می کند فرستاده می شود. او با اجازه دادن به بیماران برای زندگی در خیالات دیوانه وار خود آن مکان را دوباره احیا می کند و…
در اوایل دهه 1970، یک زن جوان که از مناطق روستایی تنسی عبور میکرد، ناخواسته درگیر یک اختلاف قدیمی بین دو طایفه همسایه محلی به نامهای فدرز و گاتشال شد.
داستان جنایی خشن در دهه 1930 کانزاس اتفاق میافتد که در آن یک باند وارثی را میدزدند و تلاش میکنند تا باج بگیرند. با این حال، زمانی که رهبر عاشق اسیر زیبای آنها می شود، این طرح به خطر می افتد...
در پایان جنگ جهانی دوم،گروهان کوچکی از سربازان آمریکایی قلعه ای باستانی را تصرف می کنند.فرمانده آنها با کنتس قلعه رابطه مخفیانه برقرار می کند.یکی از هنر دوستان تلاش می کند از قلعه و اشیا آن محافظت کند اما...
در نعطیلات چهارم جولای ، چهار چتر باز برای اجرای برنامه ای ، به شهر کوچکی در تگزاس می روند . آنها مهمان "الیزابت" ، عمه کوچکترین عضو خود هستند . عشقی نفرین شده بین "الیزابت" و "رتیگ" شکل می گیرد و ...
»پري اسميت« (بليک) و »ديک هيکاک« (ويلسن)، دو يار هم بند در زندان ايالتي کانزاس، پس از آزادي به دنبال راهي براي کسب پولي هنگفت و بي دردسر هستند. آن دو براي سرقت اين پول راهي خانه ي »کلاترها« مي شوند. اما چون نتيجه اي نمي گيرند، همه شان را مي کشند.
اسپارتا، ميسي سيپي. در شبي گرم، »سام وود« (اوتس)، پليس گشتي، جنازه ي کارخانه داري اهل شمال را مي يابد و سپس در ايستگاه قطار به مرد سياه پوستي مظنون مي شود و او را دستگير مي کند. خيلي زود معلوم مي شود که مرد، »ورجيل تيبز« (پواتيه) خود پليس جنايي و از اهالي فيلادلفيا است. اما »بيل گيلسپي« (استايگر) رئيس پليس جديد شهر مايل نيست که »تيبز« در اين ماجرا دخالت بکند.
پریری که هفت سال پیش ناپدید شده بود و کور بود، حالا که بیست ساله شده است، با چشمان سالم به خانه بازگشته است. برخی او را معجزه می خوانند، اما برخی دیگر از خطرناک بودن او می ترسند.
سریال در مورد یک افسر پلیس است که در یک ماموریت زخمی میشود و به حالت اغما میرود و وقتی به هوش می آید متوجه میشود که آدم های اطرافش به موجوداتی وحشتناک تبدیل شده اند. او تصمیم میگرد رهبری گروهی از افراد سالم را برای نابودی آدم های غیر عادی تشکیل دهد و به دنبال خانواده اش بگردد و …