در دنیایی پسا آخرالزمانی که قحطی بیداد میکند، خانوادهای کشاورز و سیاهپوست اهل کانادا، که نسلشان به مهاجران جنگ داخلی آمریکا میرسد، از مزرعه و دارایی خود در برابر آدمخوارانی که قصد تصرف منابعشان را دارند، محافظت میکنند.
در دهکدهای ساحلی و آرام، رئیس دهکده کودکی با تواناییهای خارقالعاده را مییابد. این کشف، آرامش روستا را برهم زده و مردم را به دو دسته تقسیم میکند. عدهای این کودک را ناجی آینده میدانند و عدهای دیگر خواهان نابودی او هستند.
پس از اینکه دو برادر متوجه می شوند پدر سفیدپوستشان سالها درباره محل زندگیشان به آنها دروغ گفته, برای یافتن مادر واقعی خود عازم سفر می شوند, در طول راه، آنها با میراث بومی خود ارتباط برقرار می کنند و رفاقتی جدید بینشان شکل می گیرد...
یک بچه 38 ساله صندوق سرمایه گذاری کالیفرنیا سعی می کند ایستگاه رادیویی مستقل خود، رادیو کیهانی KZMC، را از خرابی مالی نجات دهد، وقتی پدر ثروتمندش این کار را می کند...
فیلم «زنان پیشروی میکنند»، درباره کاترین ولدون، زن نقاشیست که در سال 1890 میلادی در بروکلین زندگی میکند. این هنرمند به داکوتا سفر میکند تا تصویر یکی از رهبران سرخپوستان آمریکا را نقاشی کند اما در این میان، درگیر مبارزات مردم قبیله لاکوتا برای بازپسگیری سرزمینشان میشود…
زندگی یک کهنه سرباز پردردسر ، دوست پرستارش و یک پسر ساده لوح ابتدا در آلبرتا و سپس در بلژیک در طول نبرد خونین جنگ جهانی اول در Passchendaele تلاقی می کند...
یک سرخپوست پیر و نوه 16 ساله اش در حال رانندگی به سمت داکوتای جنوبی هستند، در طول راه پدربزرگ برای نوه اش داستان ها و افسانه هایی از سرخپوستان قدیم را تعریف میکند و...
داستان فیلم در سال 1963 رخ میدهد و دربارهی دختری به نام لیدیا و پسر نوجوانش سم است که به شهری دور افتاده در ایالت وایومینگ منتقل میشوند. در آنجا، لیدیا شروع به مهمانی انداختن میکند و سمبا مشکلات خود در مدرسه روبرو میشود....
پیکر ۱۵۰۰ ساله یکی از شوالیههای معبد در زیر متروی نیویورک کشف میشود. به زودی، یک خادم اهریمنی و یک شوالیه معبد مدرن به سوی اسرار آن کشیده میشوند. بدین ترتیب، نبردی برای سرنوشت کل جهان آغاز میگردد...
جوان سرخپوست "توماس" عینک بزرگ به چشم زده و داستانهایی را تعریف می کند که هیچکس علاقه ای به شنیدنش ندارد. پدر و مادر او در یک آتشسوزی کشته شده اند و "آرنولد" او را نجات داده است. پس از مرگ "آرنولد" او به همراه پسر او "ویکتور" تصمیم می گیرند بقایای او را به خانه بازگردانند و...
کشنده ایی در سطح جهان منتشر می شود که باعث زنده شدن دوباره مردگان می شود، در حالی که این ویروس باعث مرگ و میر زیادی می شود اما مردمی در برابر آن مقاوم هستند و …
داستان این فیلم بر اساس واقعیت است و ماجرای "لئونارد سپالا" را روایت میکند که قبول میکند به وسیله سگهای سورتمه خود با رهبری سگی به نام "توگو" مسافت چند صد کیلومتری را طی کرده و سرم دیفتری را برای شهر خود که در آلاسکا واقع شده بیاورد ...
داستان سریال درباره دختر جوانی است که از بروکلین به شهر کوچک پدرش برگشته، او در طول اقامتش در آنجا، با دنبال کردن حقیقت، به پرونده راکد و بی جوابی بر میخورد که همه، حتی پدرش، سعی دارند دفناش کنند ...
دومینیک بردسی، مردی میانسان، داستان رابطه اش با برادر دوقلویش توماس، که به اسکیزوفرنی مبتلاست، را روایت کرده و از تلاش هایش برای آزاد کردن او از تیمارستان می گوید.
زنان واقعی که نزدیک به پنجاه سال آشفتگی اواسط قرن نوزدهم، از انقلاب پرآشوب تگزاس تا جنبش اولیه حق رای زنان را پوشش میدهد، داستانی است گیرا از استقامت، عشق، و بالاتر از همه، عزم و اراده زنانه.
داستانِ این سریال مربوط به پزشک زنی با نام مایکلا کوئین است که نقش آن را جین سیمور بازی میکند. مایکلا پس از گرفتن تحصیلات پزشکی در بوستون به دهکدهای در کلورادو میرود و در آنجا به معالجه بیماران میپردازد در همین حین با خانوادهای صمیمی میشود پس از مدتی مادر آن خانواده بر اثر بیماری در معرض مرگ قرار میگیرد و در اواخر عمرش سه فرزندش را به مایکلا می سپارد تا از آنها مراقبت کند.
بعد از اینکه بیماری گسترش پیدا می کند و به بیشتر مردم منتقل می شود، نظم جامعه بهم می خورد و جان سالم بدر برده ها در کمپ های مختلف برای بقا مبارزه می کنند. در این میان که تعداد خونآشام ها در حال افزایش است، دکتر لوتر باید هر چه سریع تر متوجه شود که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، در حالی که فاین روز به روز قدرتمندتر می شود تا در نهایت تبدیل شود به رهبر جامعه زیرزمینی خونآشام ها.