دو مرد که از کار بی کار شده اند باید در خانه بمانند و از بچه هایشان مراقبت کنند تا زمانی که کاری پیدا کنند ولی آنها تصمیم می گیرند که یک محل برای نگه داری بچه ها باز کنند...
داستان در مورد باربی و خواهر کوچکش “کلی” است که در توانایی های خود در نقاشی کشیدن به خود اطمینان ندارد. “راپونزل” مانند یک خدمتکار در خانه “گوتل جادوگر” کار میکردند. راپونزل با همراهی “پنه لوپه” و اژدها و “هوبی” که یک خرگوش نگران است از دست او فرار میکند ...
Terry McCaleb یک جراحی پیوند قلب داشته است . او یک بازپرس FBI است که دوباره به خدمت باز می گردد او متوجه می شود سرنخ تشخیص هویت قاتل سریالی آنالیز خون خودش است …
سه اعجوبه که هر کدام در زمینهای متفاوت نابغهاند، بهمراه مادرشان در یک خانه زندگی می کنند. پدرشان هم که مدتها پیش ترکشان کرده، اکنون بازگشته است تا مسائل را روبه راه کند.
بیوه ایرلندی، اگنس براون (آنجلیکا هیوستون) که با وظیفه دلهره آور حمایت از هفت کودک توسط خودش روبرو می شود، تلاش می کند تا نیازهای خانواده اش را برآورده کند ...
«دنیل» بعد از مرگ ناگهانی پدرش، توسط مادر ناتنی اش به یک خدمتکار تبدیل می شود. او دو خواهرخوانده نیز دارد، یکی مهربان و دیگری برعکس. اما دنیل دختری با اراده و شاداب است، و روزی می رسد که مسیر زندگی او با شاهزاده «هنری» گره می خورد...
پس از آزادی از زندان ، بیلی قرار است به دیدار پدر و مادرش برود. این باعث می شود بیلی بازی کند ، زیرا دختری را می رباید و او را مجبور می کند که برای ملاقات به عنوان همسرش عمل کند.
دختر «فردي» (نيکلسن) و «مري گيل» (هيوستن)، بر اثر بي احتياطي راننده اي به نام «جان بوت» (مورس) به قتل رسيده است. مرگ اين دختر باعث شده تا آن دو از هم جدا شوند. در حالي که «مري» دوباره ازدواج کرده و سعي دارد روال عادي زندگي اش را پي گيرد، «فردي»، مرد عصبي و تلخي شده که بي هدف و سرگردان دنبال معنا و هدفي در زندگي مي گردد...
«دبي جلينسکي» (کيوساک)، متخصص در ازدواج با مردان ثروتمند و بعد کشتن آنان براي تصاحب پولشان است. او به عنوان پرستار بچه وارد «خانواده ي آدامز» مي شود و...
«لری لیپتن» (آلن)، ویراستار کتاب است و «کارول» (کیتن)، همسرش، زن مستقل و پر شر و شوری که همیشه مترصد انجام تجربه های جدید است؛ درست برخلاف «لری» که مرد ترسو و بی جربزه ای است که به هیچ وجه اهل ماجراجویی نیست. وقتی آشکار می شود که یکی از همسایه ها (آدلر) همسرش را به قتل رسانده، «کارول» مایل است از ته و توی این معما سر در بیاورد…
مسئول فیلمنامه یک استدیو با قبول نکردن فیلمنامه یک نویسنده با او به مشکل برمی خورد. آن نویسنده برای او کارتهای تهدید آمیز می فرستد. اما نویسنده از او به خاطر قبول نکردن فیلمنامه اش اخاذی می کند و ...
«گومس آدامز» (جوليا) با همسرش، «مورتيشا» (هيوستن)، دو فرزندش، «ونزدي» (ريچي) و «پوگسلي» (ورکمن) و مستخدمان وفادارش، «تينگ» (که دستي بريده از مچ است) و «لورچ» (استرويکن)، زندگي نامتعارفي را در قصري عجيب و غريب مي گذرانند. «گومس» به دنبال «فستر»، برادر گم شده اش است و وکيل حقه باز خانواده (هدايا) مي کوشد مردي به نام «گوردون» (لويد) را به جاي «فستر» جا بزند و املاک «آدامزها» را تصاحب کند.
«جودا رزنتال» (لندو)، چشم پزشکي که مورد احترام خانواده، دوستان و هم کارانش است، در خفا با «دولورس» (هيوستن) رابطه دارد. «دولورس» که از پنهان کاري خسته شده، تهديد مي کند که رابطه شان را بر «ميريام» (بلوم)، همسر «جودا» آشکار خواهد کرد. «جودا» نگران و دستپاچه با ترغيب برادرش که با تبهکاران در ارتباط است، به کشتن «دولورس» رضايت مي دهد.
بازرس لیچ در مورد قتل یک بیوه در گولز پوینت تحقیق می کند. یک خودکشی ناموفق، یک اتهام دزدی کاذب، و زندگی عاشقانه یک ستاره تنیس به طور شگفتآوری به هم متصل میشوند و با افشای یک نقشه قتل به اوج خود میرسند.