وقتی یک بابانوئل خسته و دلسرد به این فکر میکند که یک سال اجرای شب کریسمس خود را کنار بگذارد، خانم کلاوس و الفهایش تصمیم میگیرند تا نظر او را تغییر دهند...
یک نویسنده بینقص رمانهای شلخته توسط یک بازیگر سابق عجیب و غریب و گوشهگیر استخدام میشود تا به او کمک کند زندگینامهاش را در خانهاش در مالت بنویسد...
«روی تاکر» (هاکمن) که بهخاطر قتل شوهر محبوبهاش، «ایلای» (برگن) به بیست سال زندان محکوم شده، وقتی مردی بهنام «تاگ» (ویدمارک) به او پیشنهاد ترتیب دادن فرارش را در ازای کاری نامعلوم میدهد، مشکوک میشود. او معامله را به این شرط میپذیرد که هم سلولیاش، «اسپیوِنتا» (رونی) نیز آزاد شود و...
نازی ها، یک ژنرال ایتالیایی که تصمیم به تغییر جبهه به سمت متفقین را داشته، دست گیر میکنند. متفقین، گروه کوچکی از سربازان را برای نجات ژنرال و نقشه هایش از زندان، میفرستد..
» اسمايلر گروگان « ( دورانته) با ماشين از بالاى صخرهاى سقوط می كند و سرنشينان چهار اتومبيل شاهد اين تصادفاند. » اسمايلر « پيش از مرگ به آنان می گويد كه 350 هزار دلار از پولهاى مسروقه اش را زير « W بزرگ « پارك ايالتى ساحل سانتا رزيتا پنهان كرده است. حالا چهار اتومبيل به طور جداگانه به طرف سانتا رزيتا به راه می افتند...
«هالى» ( هپبرن ) در آپارتمانى در شرق منهتن با گربه اى كه نامى ندارد زندگى مى كند. روزى نويسنده اى به نام «پل» ( پپارد ) كه در همان آپارتمان زندگى مى كند و مورد حمايت مالى زنى مسنتر ( نيل ) قرار دارد، وارد زندگى «هالى» مى شود...
در طول دهه 1950، یک رئیس اتحادیه کارگری فاسد و اوباش همه کسانی را که شاهد فعالیت های مشکوک آنها هستند، ساکت می کنند، اما یک عضو صادق سندیکایی تهدید می کند که در مقابل کمیته سنا شهادت خواهد داد، در نتیجه تبدیل به یک هدف قتل می شود...
در فرانسه پس از جنگ جهانی دوم ، هوگان و کاپیتان لاک در بیمارستان ارتش ایالات متحده سعی می کنند در مورد مسائلی از قبیل جذاب کردن پرستارهای زیبا ، حسابداری لوازم پزشکی از دست رفته ، سازماندهی رقص های غیر مجاز و تأثیر بر C.O آنها یکدیگر را گول بزنند...
“ستوان هاری بروبیکر” (هولدن)، خلبان با تجربهای است که با هم قطارانش در جنگ کره، برای بمباران مواضع دشمن میروند و فرماندهشان، “دریادار جرج تارانت” (مارچ) که آنان را برای مأموریتهای خطرناک میفرستد، هر بار که ناقوس مرگ به صدا در میآید، اندوهگین میشود. “نانسی بروبیکر” (کلی) همسر دوستداشتنی و همیشه منتظر “هاری” است که در توکیو به ملاقاتش میآید. پلهای توکو ـ ری نقاطی کلیدی در کرهشمالی هستند که “هاری” و همقطارانش باید آنها را بمباران و نابود کنند تا تحرک دشمن را مختل سازند. خلبانەا کارشان را خوب انجام میدهند، اما جانشان را بر سر این مأموریت میگذارند. ..
دهکدهاى کوچک در ساسکس انگلستان. دخترى نوجوان و پرشور به نام « ولوت براون » ( تیلر ) با پسر جوانى به نام « مى » ( رونى ) که قبلا سوارکار بوده آشنا مىشود. او از « مى » کمک مىخواهد تا اسبى را که در بخت آزمایى برده براى شرکت در مسابقه ى « گراند نشنال » آماده کنند.