تیم تراورس، نابغهای که از زندگی خسته شده، برای حل پارادوکس سفر در زمان، به گذشته میرود تا خودِ جوانش را از بین ببرد. این ماجراجویی به یک داستان کمدی و عجیب تبدیل میشود.
بر اساس داستان رابرت پایل (با بازی دیوید کراس)، متخصص سرشناس پروانهها، که در تابستان ۱۹۹۵ سفری حیاتبخش به یکی از مهمترین مناطق حیات وحش محافظتنشده آمریکا را آغاز میکند.
داستان فیلم در خصوص زوجی خلافکار است که در یکی از سرقتهای خود از یک خانه با یک زن اسیر شده در آنجا روبرو میشوند، که در ادامه متوجه میشوند صاحب خانه برای آنها نقشه کشیده است.
داستان این فیلم درباره ی زنی است که بر اثر تصادف به کما می رود. بعد از اینکه از کما به هوش می آید به مراتب تصویر های از آینده می بیند که در آن ها به قتل می رسد. او باید سریعتر از زمان متوجه شود که به چه کسی اعتماد کند و چه کسی سعی در ...
یک بازرس امنیتی جوان موظف می شود تا سیستم ارتباطی مختل شده یک نیروگاه هسته ای را دوباره به حالت قبل بازگرداند اما در زمان ورود به آنجا متوجه رفتارهای عجیب و غریب و اسرارآمیز دو تن از کارکنان آنجا می شود و ...
بروکس، یک وکیل تیزهوش و خوش تیپ بنظر می آید همه چیز دارد: شغل، ثروت و موقعیت اجتماعی خوب. او با یک بیوه پولدار نیز ازدواج کرده است. برخلاف دیگران که ترجیح میدهند از همچین زندگی لوکسی لذت ببرند، بروکس روی همه چیزش ریسک می کند تا وارد روابط نامشروع شود…
داستان درمورد Eden یک دختر جوان کره ای-آمریکایی هست که توسط قاچاقچیان ربوده می شود و او را مجبور به انجام کارهای غیراخلاقی می کنند Eden برای اینکه زنده بماند مجبور به قبول درخواست ان ها می شود و …
پسری یهودی وسواس در راه رفتن به آفتابی فلوریدا می فهمد که چگونه می تواند کریسمس رویاهای خود را با تجارت بلیط هواپیما و مکان با پسر دیگری در راه رفتن به کریستماون برفی ، WA بدست آورد...
کنت، مرد جوانی است که موفق شده ماشین زمان اختراع کند و امیدوار است به کمک آن بتواند به گذشته سفر کند. او برای سفر خود به همسفر نیاز دارد به همین جهت در روزنامه آگهی می دهد و پس از مدتی همسفرانش را پیدا می کند اما آیا کنت واقعا می تواند در سفر زمان کند؟
بدترین کابوس کلانتر یک شهر کوچک زمانی به حقیقت می پیوندد که پسر قاتل او از یک بیمارستان روانی فرار می کند. با آشکار شدن راز تاریک گذشته شیطانی پسر، یک تعقیب و گریز آغاز می شود...
دانشجویی که در یک دنیای مُدرن زندگی میکند طی یک سانحه رانندگیِ بسیار خطرناک نقص عضو می شود. پدر او که از علم و دانش و امکانات پیشرفته بسیاری برخوردار است او را به زندگی بازمیگرداند، اما...
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه...