در سال ۱۸۳۶ ژنرال “سانتا آنا” و ارتش مکزیک در تگزاس پیشروی می کنند. برای متوقف کردن او ژنرال “سم هیوستون” باید زمان کافی داشته باشد تا بتواند ارتشش را نظم دهد. برای بدست آوردن این زمان او به کلنل “ویلیام تراویس” دستور می دهد به ماموریتی کوچک برای بستن راه ارتش مکزیک برود و...
داو اوونز که راننده اتومبیل رانی است تحت نظر شرکت ویسکی رانرز در یک مسابقه کشوری شرکت می کند. جین هریس و سانی لیندر فاکس دستیار او هستند. سون دیو و سانی رقابتی دوستانه را برای جین آغاز می کنند. مسابقه...
بن جونز و هاودی لوییس ، کابوی هایی هستند که زمانشان را صرف رام کردن اسب ها می کنند . آن ها یک اسب رام نشدنی ، به نام اولد فولر را معامله می کنند ، اما بعد از مدتی مشتریشان اولد فولر را پس می آورد . آن ها می دانند که اولد فولر رام شدنی نیست ؛ به همین دلیل او را وارد نمایش سوارکاری رودیو می کنند تا بتوانند پولی از او به جیب بزنند ...
مولی تاچر دلال یک شرکت سهامی است که در شرکتی معروف شده است. هنگامی که این شرکت رو به ورشکستگی می رود ، باید کسی را بسوزاند؛ مولی انتخاب واضح آن است. برای اجتناب از اتهام تبعیض جنسی، او وظیفه یک کار غیر ممکن را قبول می کند تا سهام یک شرکت مبهم به نام «ابزارهای جهانی» را تخلیه کند ؛ وقتی او نتواند این کار را انجام دهد بهانه ای برای اخراج او خواهد داشت ...
دامدار ثروتمند جورج واشنگتن . مکلینتاک از قدرت و نفوذ خود در قلمرو برای حفظ صلح بین کشاورزان، دامداران، غارتکنندگان زمین، هندیها و مقامات دولتی فاسد استفاده میکند...
"لسلى" ( تیلر ) ، با گلهدار بزرگ ، "بیک بندیکت" ( هادسن ) ، ازدواج کرده است . از طرف دیگر ، جوانى آسوپاس به نام "جت رینک" ( جیمز دین ) که به "لسلى" نظر داشته ، حالا صاحب یک چاه نفت شده و به رقابت با "بیک" مىپردازد …
جان استرود، در زمان محاصره آلامو، برای حفاظت از مردم شهر آکس بو فرستاده میشود. اما پس از قتلعام، او به گروه جیس وید، شورشیانی که به مکزیکیها پیوستهاند، نفوذ میکند...
"افسر کربی یورک" مسئول یک پایگاه مرزی و آموزش سربازان تازه وارد از جمله پسر خود که نزدیک به پانزده ساله او را ندیده می شود.او پسرش را وادار به جنگ با سرخپوستها می کند اما پیش از آن مادرش از راه رسیده و او را خارج می کند.دیدار دوباره "کربی" و "کتلین" که سالهاست از هم جدا شده اند آنها را عاشق یکدیگر کرده و...
کنستانس استرانگ (آدل مارا) برای رقابت بین یک خط راه آهن، یک قایق بخار و یک کالسکه برای یک قرارداد پستی سودآور، به جزیره راک می رسد. کنستانس با رید لومیس (فارست تاکر)، رئیس خط راه آهن دوست می شود، اما با کربی مورو (بروس کابوت)، صاحب ریل نامزد می کند...
وقتی یک وارث ثروتمند متوجه میشود مرد جوان خوشرویی که در سان ولی با او آشنا شده، در واقع یک خبرنگار تحقیقی است، با ادعای دروغین ازدواج با او، به حرفه این خبرنگار پایان میدهد.