Robert Trebor

دختری از یک شهر کوچک به شهر بزرگ لس آنجلس می رود تا تابستان را در یک دبیرستان هنرهای نمایشی بگذراند...

جیمی گِليك، منتقد فرهنگی، در جریان برگزاری جشنواره فیلم تورنتو، ناخواسته درگیر یک پرونده‌ی قتل می‌شود.

هرکول، پهلوان نیمه انسان و نیمه خدا، پس از مرگ همسر و فرزندانش به دست مادرزن کینه‌توز خود، هرا، به همراه دوست صمیمی‌اش یولائوس به سراسر زمین سفر می‌کند و با شیاطین می‌جنگد تا بر غم و اندوه خود غلبه کند.

ویتنام، سال ۱۹۶۹٫ «لوک» (وان دام) از دستور مافوقش، «گروهبان اسکات» (لوندگرن) برای کشتن دو ویتنامی بی گناه سر باز می زند، و درگیری بین این دو، منجر به کشته شدن هر دو می شود، و اجسادشان را میان یخ به امریکا باز می گردانند. صحرای نوادا، زمان حال. «لوک» و «اسکات» همراه گروهی از سربازان که همگی به طور مصنوعی به حیات بازگشته اند ـ و حالا سربازان همگانی نام دارند ـ مأموریتی مشکل را به انجام می رسانند…

یک مجری بی ادب برنامه گفتگومحور، درست قبل از اینکه برنامه ملی پخش شود، غرق نفرتی می شود که در اطراف برنامه اش وجود دارد...

نوازنده خیابانی بی‌خانمان هنگام تحریک جنسی به یک شیطان تبدیل می‌شود...

دانشمندی گوشه نشین رباتی می سازد که شبیه دکتر اولیس، دانشمندی که قرار است به یک ماموریت فضایی طولانی مدت برود، می باشد...

"هری میشل" مردی ثروتمند با یک خودروی گرانقیمت، خانه ای زیبا و همسری که نامزد شورای شهر است زندگی خوبی دارد. اما وقتی سه باجگیر با نوار ویدئویی که تصویر او و معشوقه اش را نشان می دهد به خانه او می آیند همه چیز به هم می ریزد...

نمایش خنده دار همراه با شوخی وسر وصدایی در مورد شیطنت های گروهی از پیشخدمت ها در یک اردوگاه تابستانی یهودیان در ایالت نیویورک...