لاکسی یک منجی کشتی اهل فلوریدا است که عاشق کاپیتان یکی از کشتی هایی شده است که در ساحل کی وست خراب شده بود. رابطه ی عشقی آن ها بعد از ورود فرد دیگری به این رابطه، پیچیده شده و در نهایت به اتفاقی غم انگیز ختم می گردد...
« گاى » ( گرینجر ) ، قهرمان تنیس ، در قطار با مردى به نام « برونو » ( واکر ) آشنا میشود که پیشنهاد عجیبى به او میدهد : « برونو » همسر « گاى » را بکشد و « گاى » هم در عوض پدر « برونو » را بکشد ...
فردی جونز، خواننده سالن دمدمی مزاج، با حسادت به دوست پسر خیانتکارش بلکی شلیک می کند، اما به اشتباه به پشت سر شرافتمندانه قاضی یونجه جی اوتول می زند و او را مجبور می کند تحت پوشش یک معلم مدرسه از شهر بگذرد.
فیلم "جنوب سنت لوئیس" داستان دوستی سه گلهدار را روایت میکند که در تگزاس زندگی میکنند و مزرعهشان توسط گروه یاغیان کاترل، فرمانده ارتش اتحادیه، ویران میشود.
وقتی یک وارث ثروتمند متوجه میشود مرد جوان خوشرویی که در سان ولی با او آشنا شده، در واقع یک خبرنگار تحقیقی است، با ادعای دروغین ازدواج با او، به حرفه این خبرنگار پایان میدهد.
"سر آلفرد دوکارتر" نسبت به وفاداری همسر خود مشکوک است. هنگام رهبری یک سمفونی او سه راه مختلف برای برخورد با این وضعیت را تصور می کند. پس از پایان کنسرت او تلاش می کنند خیالپردازی هایش را به واقعیت تبدیل کند اما همه چیز به خوبی رویاهایش پیش نمی رود...
در بحبوحه جنگهاى داخلى امريكا .« مايك مكوم » ( فلين ) را ، به رغم شجاعتهايش ، از ارتش شمالى ها بيرون مىاندازند و او هم آرام آرام به كارهاى خلاف روى مىآورد . تا اين كه به نوادا مىرود و پس از راه انداختن قمارخانهاى بزرگ با مردى به نام « استنلى مور » ( بنت ) در معدن نقره ى او شريك مى شود .
ماموران خزانه داری ایالات متحده "اوبراین" و "گنارو" به یک حلقه جعل اسکناس که کاغذهای بسیار خوبی در اختیار دارند نفوذ می کنند.فیلم بر اساس چند پرونده واقعی خزانه داری ساخته شده است...
در دهه 1920 در تگزاس، یک کشاورز سرخپوست به نام" چارلی ایگل"در آرزوی پیروزی در مسابقه ای مرسوم به داربی کنتاکی است اما وقتی نفت در زمین او پیدا میشود ، اوضاع تغییر می کند...
در اوايل قرن بيستم ، يك خانوادهى فقير ايرلندى در بروكلين نيويورك زندگى سختى را مىگذرانند . پدر، پيشخدمتى دائم الخمر اما مهربان و همسرش ( مگواير ) ، زنى مؤمن و مذهبى است . دختر آنان نيز پيوسته تلاش مىكند تا به آيندهى بهترى دست يابد...
"وودرو ترواسمیت" که پس از ابتلا به تب یونجه از نیروی دریایی مرخص می شود، احساش شکست کرده و به زادگاه خود باز نمی گردد. او در میان غم و اندوه، با گروهی تفنگدار آشنا می شود که او را تشویق می کنند به خانه بازگردد و به مادرش بگوید در جنگ مجروح شده و با سربلندی به خانه بازگشته است...
جنگ جهانى دوم. « ترودى کاکن لاکر » ( هاتن ) شبى را با سربازى مىگذراند و دوست « ترودى » ، « نوروال » ( براکن ) ناچار مىشود ادعا کند که مسئولیت باردارى « ترودى » به عهده ى او است.
یک مخترع به مقداری پول احتیاج دارد تا ایده بزرگش را عملی کند. همسرش که عاشق اوست تلاش میکند با طلاق دادن او و ازدواج کردن با یک میلیونر این پول را جور کند.