این مستند (با حضور لئوناردو دیکاپریو) یک نگاهِ عمیق به اینکه چگونه تغییر کردنه آب و هوا، بر محیط زیستِ ما تاثیر میگذارد، جلوگیری از مرگ گونه های بومی در معرض خطر و اکوسیستم در سراسر این سیاره، یکی از اهداف این مستند می باشد.
در کى لارگوى فلوریدا چند تبهکار به سرکردگى « جانى روکو » ( رابینسن ) ، صاحب یک هتل ( باریمور ) ، عروس بیوهى او ( باکال ) ، و یک افسر قدیمى ارتش ( بوگارت ) را به گروگان مىگیرند .
« اسکات چاوز » ( مارشال ) به جرم قتل همسر سرخپوستش و محبوب او به دار آویخته مىشود و سرپرستى « پرل » ( جونز ) دختر « اسکات » را سلطان گله دارى منطقه ، « مکانلز » ( باریمور ) به عهده مىگیرد .
«جورج بیلی» که در روز کریسمس قصد خودکشی دارد، توسط یک فرشته نجات داده میشود و آن فرشته به او نشان میدهد كه زندگی اطرافیانش بدون وجود بیلی چقدر بی رمق و یكنواخت میشده است. این طوری است كه در همان روز و شب كریسمس، جورج كه بواسطه مشكلات مالی حاصل از ورشكستگی به فكر خودكشی افتاده است، باردیگر به انسانها دل میبندد و به زندگی بر میگردد...
داستان فیلم درست پیش از یک هفته از مراسم ازدواج دکتر کیلدیر و مری لمونت آغاز میشود. مری یک پرستار بسیار زیبا میباشد که توانسته قلب این دکتر را به دست آورد. تمام بیمارستان برای این روز بزرگ آماده شده اند و ...
داستان فیلم Dr. Kildare’s Strange Case در خصوص دکتری جوان میباشد. این دکتر در تلاش است که به یک جراح مغز بد شانس و همچنین به یک بیمار دیوانه کمک کند. دکتر متوجه میشود که ...
« هاروى » ( بارتولومیو ) ، فرزند نازپرورده ى یک میلیونر ، در سفرى به اروپا از کشتى مسافربرى اقیانوسپیما به دریا می افتد ، اما سرنشینان یک قایق ماهی گیرى نجاتش میدهند. میان ماهی گیران ، مرد سرد و گرم چشیدهاى به نام « مانوئل » ( تریسى ) هست که براى آموزش راه و رسم « درست » زندگى به « هاروى » چیزهاى بسیارى در چنته دارد.
« پل لاوون » ( باریمور ) که به اشتباه به زندان محکوم شده ، با دانشمندى دیوانه از زندان جزیره ى شیطان مىگریزد. دانشمند پیش از مرگ فرمول سرى و معجزه آساى خود را براى کوچک کردن موجودات زنده به او مىسپارد و « پل » با استفاده از آن مىکوشد از سه مردى که برایش پاپوش دوختند و روانه ى زندانش کردند ، انتقام بگیرد.
« دکتر داسکیل » ( میک ) ، اعلام میکند که قتل مرموز « سر کارل بوروتین » در قصرش در بوهم کار خون آشام هاست. « بازرس نویمان » ( اتویل ) که از پراگ آمده با کمک « پروفسور زلن » ( باریمور ) ، متخصص خون آشام ها شروع به تحقیق در این باره میکند.
وقتی که الیزابت لوید زیبا برای ازدواج با یک سرباز شمالی بنام جک شرمن از خانه متواری میشود پدرش که کلنل سابق ایالات جنوب در جنگ های داخلی بوده ، قسم میخورد که هرگز با او صحبت نخواهد کرد. چند سال میگذرد و الیزابت همراه با دخترکوچکش به خانه پدری باز میگردد...