اُرسولیا، مأمور اجرای قانون در شهر کلوژ-ناپوکا، پایتخت ترانسیلوانیا، مأموریت مییابد تا مردی بیخانمان را از یک زیرزمین تخلیه کند. این اقدام، عواقب ناگواری به دنبال دارد و اُرسولیا را با یک دوراهی اخلاقی عمیق روبرو میسازد که او را در مسیر حل آن به چالش میکشد.
چهار دوست که رؤیای داشتن حوضچه ماهیگیری را در سر دارند، 30,000 یورو از یک گانگستر قرض میگیرند. وقتی یکی از آنها، ویو، پول را گم میکند، برای حل مشکل به برادر زن ثروتمند ویو متوسل میشوند. این تلاشها منجر به هرج و مرج میشود، اما در نهایت، دوستی به کمکشان میآید و اوضاع را نجات میدهد.
چهار نوجوان برای رسیدن به آرزوهایشان، با فروش آنلاین جزوات SAT کسب درآمد میکنند: سُفی برای دانشگاه سوئیس، الکس برای استودیوی ضبط، آمالیا برای تحت تأثیر قرار دادن پدرش و تومیتا برای ماجراجویی. اما این موفقیت دیری نمیپاید و آنها با واقعیتهای زندگی روبهرو میشوند.
یک تریلر خونین (چیزی شبیه به ترکیب آگاتا کریستی و منطقه Twilight) به "پشت صحنه" خودش تبدیل میشود، یک گفتگوی واقعاً پرحرف - گفتگویی درباره فیلم، درباره ترس، درباره داستان. نوعی فیلم که هرچه کمتر بدانی، بهتر است.
پس از مرگ در یک تصادف، مردی به بهشت میرود و در آنجا با عشق دوران نوجوانیاش دیدار میکند. داستان به بررسی این موضوع میپردازد که آیا این دو نفر پس از سالها دوری، میتوانند به هم برسند یا خیر.
یک بارمن که کارش ترکیب نوشیدنیهاست و به شدت تحت فشار پرداخت بدهی است، برادرش که نگهبان تندخویی است را راضی میکند تا بدون اطلاع صاحبان کلوپی که در آن کار میکند، با هم یک جشن مجردی برگزار کنند.
یک دستیار تولید برای ساخت فیلم آموزشی ایمنی شغلی برای یک شرکت چند ملیتی، مجبور میشود داستان مصاحبهشونده را بازنویسی کند تا با روایت شرکت مطابقت داشته باشد...
ماگدا گردنبند خود را به کودکی بیمار تقدیم می کند. پدرش مطمئن است که او دروغ میگوید، و وقتی او بیگناهی خود را ثابت میکند، نمیتواند اعتراف کند که اشتباه کرده است. رابطه آنها شکسته شده و تصمیمات گذشته عواقب جبران ناپذیری دارد...
کاسمین با 3 دوستش یک بازی تنیس بازی می کند. او به ساعت نگاه می کند و شروع به وحشت می کند: او دیر به اداره ثبت احوال می رود، به عروسی- عروسی اش، با همسر سابقش که بدون اینکه دوستانش بدانند از او جدا شده بود...
موگور کالینسکو، یک نوجوان رومانیایی پیامهای گرافیتی علیه رژیم دیکتاتور نیکولائه چائوشسکو نوشت و در نتیجه دستگیر، بازجویی و در نهایت توسط پلیس مخفی سرکوب شد...
رومانی که از جنگ جهانی اول ویران شده و در مناقشات سیاسی غوطه ور شده است، تمام امیدهای رومانی ملکه خود را در مأموریتش به پاریس برای لابی کردن برای به رسمیت شناختن اتحاد بزرگ این کشور در مذاکرات صلح 1919 همراهی می کند...
یک مرد به نام دورو پس از مرگ همسرش، باید دختر خود را به نام مدا را به اورفینات برگرداند. اما او تصمیم میگیرد که مدا را با خود به خانه ببرد و برای این کار باید پول بیشتری پیدا کند...
چند هفته پس از مرگ همسرش یوانا در یک تصادف اتومبیل، مست و تنها در شبی که او 42 ساله می شود، با الکساندرو ملاقات می کند. سباستین، مردی خجالتی و جوانتر، در پنج ماه گذشته معشوقه یوانا بوده است. سباستین درخواستی ظالمانه دارد: او از الکساندرو می خواهد که به او کمک کند تا بر ناامیدی ناشی از مرگ یوانا غلبه کند...
دو پسر در تعطیلات تابستانی در اواخر دهه 90 در یک شهر رومانیایی واقع در ساحل دانوب، چند روز قبل از ماهگرفتگی تابستان، یکدیگر را ملاقات میکنند. آنها دوستان صمیمی می شوند، تا زمانی که ...
"رلو" مردی صاحب همسر و دو بچه و همینطور یک زندگی دوگانه است. از دید خانوادهاش او یک راننده تاکسی عالیست، و کسی به او بدگمان نشده که عضو یک دسته گانگستر محلیست. هیچکدام از این دو زندگی جداگانهاش، از وجود دیگری خبر ندارند. اما او مدت زیادی نمیتواند اوضاع را تحت کنترل خود نگه دارد. بعد از کششتن اتفاقی شخصی، میخواهد از آن زندگی مخفی اش بیرون بیاید اما راه برگشتی نمیبیند و...