یک فضانورد ناسا که سالها پیش بازنشست شد تا بتواند مزرعه خانوادگی خود را نجات دهد ، هرگز رویای سفر به فضا را رها نکرده است و با وجود تهدیدهای دولت برای متوقف کردن او ، به دنبال ساخت موشک خود است.
"جروم" که از دوران کودکی عاشق طراحی بود، رویای خود را در مدرسه هنر دنبال می کند.اما زمانیکه متوجه می شود دنیای واقعی هنر چگونه است، در مقابل دیدگاهی قرار می گیرد که با او در تضاد است...
در شبی بارانی عده ای برحسب اتفاقاتی غیر مترقبه که بهم مربوط است به یک متل پناه می آورند. اکنون ۱۱ نفر در متل حضور دارند. یک بازیگر زن و محافظش،یک پلیس و زندانی اش،یک دختر بدکاره،یک خانواده ی سه نفره ، یک زوج جوان و صاحب هتل. با کشته شدن یکی از آنان اوضاع بهم می ریزد. در مدتی کوتاه نفر دومی کشته می شود، قاتل نشانه هایی برای آنها می گذارد، او برای هر جسد شماره ای می گذارد. نفر اول ۱۰ ، نفر دوم ۹ و … ، این به معنای کشته شدن ۸ نفر دیگر است و اینکه قاتل همان نفر یازدهم است …
وقتی "سارا" در نیویورک کارهای اداری مراحل طلاق خود را پیش می برد،بر حسب اتفاقی دچار بهت و حیرت می شود.او که در آستانه از داست دادن ثروتی است که از همسر خود بدست می آورد،وارد رابطه ای با "جوئی" می شود و...
دنیای آینده. زمین برای جدال در برابر حشرات غول آسایی از سیارات دیگر که به مایه ی تهدیدی جدی بدل شده اند، آماده می شود. «جانی» (وان دین) و «کارمن» (ریچاردز)، هم مدرسه ای های دل باخته ی یک دیگر که از هم جدا شده اند و به ارتش پیوسته اند، دوباره طی علملیات جنگی در فضا یک دیگر را می یابند. خیلی زود جنگ آدم ها و حشره ها شدت می گیرد…
"مایک مکس" یه تولید کننده در هالیوود است که به لطف فیلمهای اکشن بی رحمانه و خونی، قدرتمند و ثروتمند می شود. همسرش "پیج"، که "مایک" او را نادیده گرفته است، در نزدیکی جدایی از وی می باشد. از قضا "مایک" توسط دو راهزن ربوده می شود، اما فرار می کند و در خانواده باغبان مکزیکی اش برای مدتی مخفی می شود و...
یک سرخ پوست آمریکایی که به تازگی از زندان آزاد شده، پیشنهادی پنجاه هزار دلاری برای شکنجه شدن تا سرحد مرگ در یک فیلم نژاد پرستانه را دریافت می کند و او با قبول کردن این پیشنهاد می تواند خانواده مصیبت زده اش را نجات دهد و...
يک گروه ناموفق راک به نام «لون رينجرز» تصميم مي گيرند گرداننده هاي ايستگاه محبوب راديويي شان، KPPX را به گروگان بگيرند و از آنان بخواهند نوارشان را پخش کنند...
داستان Deadwood در شهری کوچک در جنوب ایالت داکوتای فعلی در اواخر سال ۱۸۰۰ میلادی روایت می شود. از سراسر امریکا برای یافتن طلا مهاجران بساری کوچ می کنند که با یافتن طلا یک شبه ره صد ساله را بپیمایند. این شهر که در ابتدای تاسیس خود بدون هیچ قانونی اداره می شود و همه کاره ان شخصی است به نام “سورنجن” که صاحب بار و فاح شه خانه ای در “ددوود” می باشد که قانون را از طریق خود اجرا می کند. سورنجن با کاریزمایی شبیه بیل قصاب دارو دسته های نیویورکی شاید جذاب ترین شخصیت “ددوود” باشد .شخصیتی بی رحم اتشین مزاج و گاهی شوخ طبع. و این را بگویم که وجود این شخصیت در این سریال کافی است که شما را به دیدن این سریال ترغیب کند...