مهمانان سرکش سيارات ديگر باز دردسرساز شده اند و «مأمور جني» (اسميت) به کمک همکار سابقش، «مأمور کي» (جونز) نياز دارد. اما مأمور «کي» خاطره اش پاک شده است...
یک کنترلکننده ترافیک هوایی به نام کلودیا کریستین، با یکی از سختترین چالشهای حرفهای خود روبهرو میشود. او باید هواپیمایی آسیبدیده را به سلامت فرود آورد، در حالی که نمیداند همسرش یکی از مسافران آن هواپیماست.
زنی به نام «ویولت» (تیلی) هم راه گنگستر خشنی به نام «سزار» (پانتولیانو) در آپارتمان مجللی زندگی می کند. او با زن کارگری به نام «کورکی» (گرشن) که در آپارتمان مجاور ساکن است، آشنا می شوند. آن دو با هم صمیمی می شوند و تصمیم می گیرند دو بسته پولی را که «سزار» باید به دوستان گنگسترش تحویل دهد، بدزدند و ...
پس از اخراج از شغل خود در یک فروشگاه لوازم الکترونیکی، بونز (پاولی شور) و جک (اندی دیک) برای نیروهای ذخیره ارتش ایالات متحده ثبت نام می کنند، به این امید که با حداقل مسئولیت کمی پول به دست آورند . اما ...
«جیمی هافا» (نیکلسن) یکی از رهبران اتحادیه های کارگری است که در دوران بحران اقتصادی دهه ی 1930، تبدیل به یکی از چهره های جنجالی می شود. او به طور علنی با «خاندان کندی» مبارزه می کند و در دهه ی 1960 زندانی می شود. بعدتر در دوران «نیکسن» بخشیده می شود و به طرز اسرارآمیز و مشکوکی می میرد...
یک پاندای پدر و پسرش برای پیدا کردن خانه از باغ وحش فرار میکنند و خانهای را در کنار یک دختر یتیم کوچک پیدا میکنند. پانداها تصمیم میگیرند پیش او بمانند و خانواده جدیدش شوند. سپس یک ببر سیرک گم شده را پیدا میکنند و به او کمک میکنند راهش را پیدا کند.
در آيندهاي اتمي زده ، نژاد انسان چندين برابر پسرفت ميکند. مردمان عادي به برده تبديل ميشوند، در حالي که غولهاي ژنتيکي بر دنيا فرمانروايي ميکنند . باروت اسلحهها به تاريخ پيوسته و هنرهاي رزمي تنها سلاحيست که انسان ميتواند داشته باشد. دو مدرسه در جنگي بر سر قلمرو روبهروي يکديگر قرار ميگيرند : "هوکوتو" و "نانتو". کنشيرو جانشين حقيقي مدرسه "هوکوتو" و "شين" جانشين "نانتو". "شين" دوست "کن"، "يوريا" را ميدزدد و "کن" دنبال او ميگردد. "کنشيرو" در ميان خرابههاي جنگ اتمي براي نجات "يوريا" سفر ميکند. در حين جلو رفتن داستان، با شش استاد اعظم مدرسهي "نانتو سيکن" و سه برادر ناتني "کنشيرو" که هنر "هوکوتو شينکن" را آموزش ديدهاند آشنا ميشود. سرانجام، حريف نهايي "کنشيرو" کسي نيست جز برادر بزرگ او، "رائوه"، جنگجويي که قصد فتح دنيا را دارد و "کنشيرو" را به عنوان جانشين شايسته قبول ندارد.