گریفین نافلی چهاردهساله، جاهطلبترین نمایشنامهنویس نسل خود است. اما به محض اینکه با برد، کارگر فنی بیست و پنجساله و خوشقیافه آشنا میشود، زندگی و نمایشنامهاش هرگز مثل قبل نخواهند بود.
دستهای از جنایتکاران پس از ربودن دختر بالرین یک شخصیت قدرتمند در دنیای زیرزمینی، به عمارتی دور افتاده پناه میبرند، غافل از اینکه با دختری معمولی روبرو نیستند و در این عمارت محبوس شدهاند.
یک داستان عاشقانه درباره یک دختر نوجوان و عشق او که اتفاقاً یک مرده است. پس از یک سری اتفاقات وحشتناک که او را به زندگی باز میگرداند، این دو برای یافتن عشق، خوشبختی و چند عضو بدن گمشده سفر خود را آغاز میکنند...
اسکات لانگ و هوپ ون داین به همراه هنک پیم و جانت ون داین به کاوش در قلمرو کوانتومی می پردازند، جایی که با موجودات عجیب و غریب ارتباط برقرار می کنند و وارد ماجراجویی می شوند که ...
سه بیلبوردهای خارج افول، میسوری یک درام تیره کمیک از برنده جایزه اسکار مارتین مکدونا (در بروژ) است. پس از ماه ها بدون مقصر در پرونده قتل دخترش گذشت، ...
هنگامی که یک نوجوان پردردسر از کلیولند در ساحل کاکائو قلدری می کند ، به زودی هنرهای رزمی را یاد می گیرد تا اعتماد به نفس و مهارت های دفاع از خود را بدست آورد...
اکنون پنج سال از ناپدید شدن کیت و هانتر می گذرد. اما ظاهرا مشکلاتی که برای این دو خواهر رخ داد ،پایانی ندارد چراکه یک خانواده حومه شهری با ورود یک زن مرموز و فرزندش به محله شان، شاهد اتفاقات عجیب و مشابهی هستند که درک آن مشکل است و…
کامرون دیاز در این فیلم نقش یک معلم بی ادب، دائم المست و وقیح با نام الیزابت را بازی می کند که به دنبال این است که هر چه زودتر با نامزد پولدار خود عروسی کند و از شغل شریف معلمی و سر و کله زدن با بچه های مدرسه راحت شود! اما نامزدش او را ول می کند و او اکنون به دنبال یافتن یک فرد پولدار دیگر است. الیزابت برای رسیدن به این هدف خود، حاضر است هر کاری بکندد. حتی حاضر است تا بدن خود را برای هر چه بیشتر جذاب شدن، به تیغ جراحان زیبایی نیز بسپارد!
تمرکز داستان Big Little Lies بر روی زندگی عادی سه زن است که فرزندان خود را به یک مهد کودک میبرند تا اینکه یک قتل عجیب اتفاق می افتد و زندگی آن ها را دگرگون میکند،قتلی که نه فاتل مشخص است و نه مقتول…
سریال داستان جوانانی است که همگی به مکانی منتقل می شوند که کپی شهر محل زندگی شان نیو انگلند است ولی اثری از پدر و مادرشان نیست و آن ها باید برای زنده ماندن تلاش کنند…
در کریسمس سال ۱۸۶۱ چهار خواهر بنامهای مگ ، جو ، ایمی و بث برای مراسم شب عید کریسمس آماده میشوند ولی بدون پدرشان و بدون هدایای شب کریسمس. در ادامه یک همسایه جدید به خانه کناری آنها منتقل میشود و خواهران با لورا دختر همسایه و معلمش جان بروک دوست میشوند و…