هفتیرکش بدنام "جیمی رینگو" به شهری وارد می شود تا عشق واقعی اش را که نمی خواهد او را ببیند، پیدا کند. او به دنبال دردسر نیست اما دردسر او را همیشه پیدا می کند و...
در انتهاي جنگل هاي داخلي امريکا، گروهي از سربازان جنوبي به سرکردگي «سروان پي ير کوردونا» (ريورو) و هم راهش، «توسکارورا» (ميچم)، محموله اي از طلا را از قطار شمالي ها مي دزدند و «سرهنگ کورد مک نالي» (وين) را نيز گروگان مي گيرند. پس از جنگ و در ملاقاتي دوباره، «مک نالي» از «کوردونا» نام خائناني از ميان شمالي ها را که جاي محموله ي طلا را لو داده بودند مي خواهد...
«مانتی والش» (ماروین) و «چت رالینز» (پالانس)، دو کابوی پا به سن گذاشته، به شهر کوچک هارمونی می رسند. آن دو در یکی از معدود مزارع باقی مانده کاری دست و پا می کنند و در می یابند که «شورتی آستین» (رایان)، دوست جوان شان هم آن جاست.پس از چندی «مانتی» با یار قدیمی، «مارتین» (مورو) برخورد می کند، «چت» ازدواج می کند و «شورتی» طی یک درگیری کلانتری را می کشد…
"کلنل جیم کالدویل" ، به عنوان فرمانده هواپیمای بی-52 ، در دوران جنگ سرد منصوب می شود . او به همراه اعضای تیمش ، باید ماموریتی خسته کننده که فرمانده سابق در آن شکست خورد را انجام دهند ...
"ماكس كيدی"، بيمار روانى، پس از شش سال حبس به جرم هتك حرمت و ضرب و شتم، آزاد مىشود. او در فكر انتقام از "سام بودن"، وكيل محترمى است كه در دادگاه عليه او شهادت داده بود ...
"بنر کول" معاون کلانتر سرسختی است که گروه کوچکی تشکیل میدهد تا به دنبال چهار زندانی فراری محکوم به مرگ که کلانتر را کشته و زنی را دزدیدهاند، برود و...
گروهبان "رابرت هالند مسئول پایگاه سوم است. در تمرینات بهاره یک هواپیمای "بی36" برفراز منطقه پرواز کرده و او شاهد این اتفاق بود. "بروستر" جانشین او پس از اعزام به جنگ انتخاب می شود و...
این مجموعه دربارۀ فضانوردی به نام استیو آستین (با بازی لی میجرز) است که در یکی از مأموریتها سقوط میکند و به کما میرود و دستها و پاهای او بهشدت آسیب میبینند، طوری که تقریباً از بین میروند. دانشمندان، طی یک عمل جراحی سرّی، دستها و پاهای او را با اعضای مصنوعی (مکانیکی) عوض کرده و حتی یکی از چشمهایش را بهصورت مصنوعی کار میگذارند. بدین ترتیب “استیو” دارای قدرت فوقالعادۀ فراانسانی میشود…