زنی در گردابی از راز و پنهانکاری گرفتار شده و ناگزیر به پنهان کردن هویت خود میشود. با این پنهانکاری، لایههای پیچیده زندگی مخفی او آشکار میشود و حقیقت وجودش برملا میشود.
شیشیکاری جزیره ای دورافتاده است که از کاهش جمعیت و کاهش صنایع رنج می برد. کیتا ایزومی شروع به تولید انجیر سیاه در جزیره شیشیکاری کرد. به دلیل محصول خوب او، این جزیره نزدیک به دریافت کمک مالی 5 میلیارد ینی از دولت است که بخشی از سیاست دولت برای احیای اقتصاد روستایی است. ساکنان جزیره هیجان زده هستند، اما روزهای آرام آنها با ظاهر شدن میتسو اومیساکاتغییر می کند...
فیلم آکیکو اوهکو یوشیکو را در حالی دنبال میکند که او از لذتهای ساده زندگی لذت میبرد - دوچرخهسواری محبوبش، نوشیدن یک یا دو نوشیدنی در شب - در حالی که او افکار خود را از طریق یک تکگویی درونی هیپنوتیزمی روایت میکند...
یک زن جوان در سانحه رانندگی بینایی خود را از دست میدهد و آرزوی تبدیل شدن به پلیس را از دست میدهد. سالها بعد، در حالی که در یک تصادف جزئی است، متوجه دختری میشود که در خطر است. او با کمک حس خود به دنبال دختر میرود و پسری را ملاقات میکند که ظاهراً در این ماجرا دخیل است.
آساکو در اوساکا زندگی میکند. او عاشق بیکو، یک آزادروح، میشود. یک روز، بیکو به طور ناگهانی ناپدید میشود. دو سال بعد، آساکو اکنون در توکیو زندگی میکند و با ریوهی ملاقات میکند. او دقیقاً شبیه به بیکو است، اما شخصیتی کاملاً متفاوت دارد. <br> وقتی دو پسر جوان در جنگل بازی میکنند، به طور تصادفی یک سردرگم جنگ جهانی دوم را آزاد میکنند که به اشتباه فکر میکند نازیها فرود آمدهاند...
میو 20 ساله پدر و مادرش را زود از دست داده و به همراه مادربزرگش مسافرخانه سنتی ژاپنی را در ناگانو اداره می کند. وقتی مادربزرگش بیمار می شود و در بیمارستان بستری می شود ، میو مجبور می شود مسافرخانه را ترک کند