۲۰ فیلم برتر سال ۲۰۰۴ ( ساخته شده توسط mehdifattahi )
-
#01
8.19.386 / 100مگی فیتزجرالد (هیلاری سوانک) با اصرار فراوان فرانکی دان (کلینت ایستوود) مربیای که بوکسرهای موفقی را معرفی کرده است متقاعد میکند تا به او شیوهٔ مسابقه را بیاموزد و او را نیز تبدیل به یک قهرمان کند. مگی آنقدر سخت تمرین میکند که راهی مسابقه قهرمانی جهان میشود. رقیب او یک بوکسور است که مقام کثیفترین بوکسور را دارد هم از نظر ورزشی و هم از نظر اخلاقی. مگی در مسابقه با او برنده میشود. اما رقیب او عصبانی شده و …
-
#02
8.38.389 / 100«جول» که آدمیخجالتی و تا حدی ساده است، در یک مسافرت ساحلی با دو نفر از دوستانش، با «کلمنتاین» که دختری کمفکر و پرانرژی است آشنا میشود. بعد از مدتی این دوستی به پایان میرسد و کلمنتاین دست به یک عمل پاکسازی حافظه از طریق شرکت لاکونا میزند. بعد از پاکسازی، وقتی جول او را میبیند و متوجه میشود که کلمنتاین او را از حافظه و خاطرات خود پاک کرده است، تصمیم میگیرد تا او نیز کلمنتاین را از خاطرات خود پاک کند. اما در میانهی راه پاکسازی و در حالت یادآوری خاطرات، متوجه میشود که مایل به این کار نیست و سعی در منحرفکردن مسیر پاکسازی میکند…
-
#03
8.17.879 / 100روآندا. «پل روسساباجينا» (چيدل)، مدير هتل «هزار تپه» در کيگالي است. پس از چندي خشونت هاي قومي بالا مي گيرد و افراد قبيله ي هوتو آغاز به کشتار افراد قبيله ي توتسي مي کنند. «پل» نمي تواند درست روي دست بگذارد و با اين که خودش از قبيله ي «هوتو» است، به پناهندگان توتسي در هتل جا مي دهد...
-
#04
8.28.582 / 100جنگ جهانی دوم است و ارتش روسیه توانسته تا ۱۲ کیلومتری برلین نفوذ کرده و آنجا را محاصره کند. اختلاف بین افسران آلمانی بالا گرفته و تعدادی از آنها قصد ترک برلین را دارند و عده ای دیگر به او وفادارند و قصد ماندن در برلین را دارند .عده ای از افسران به هیتلر پیشنهاد ترک برلین را میدهند که او قبول نمی کند و قصد مقابله با روس ها را دارد و این در حالیست که روس ها هر لحظه به شهر نزدیک میشوند. نقشه های هیتلر برای حفظ برلین با شکست مواجه میشود… ( این فیلم چند روز پایانی حکومت هیتلر را نشان میدهد )
-
#05
87.983 / 100عروس آدم کش به راهش برای انتقام گیری از رئیس سابقش «بیل»، ادامه میدهد. دو عضو باقی مانده از گروهی که چهار سال پیش به او خیانت کردند، هدف های جدید او هستند.
-
#06
7.58.394 / 100«مایلز» (جیاماتی) معلم و نویسنده ی ناموفقی است که در میان سالی از همسرش جدا شده است. «جک» (چرچ) نیز دوستی صمیمی است که «مایلز» او را از دوران دانشجویی می شناسد. «جک» قرار است هفته ی آینده ازدواج کند و «مایلز» به عنوان هدیه ی ازدواج به او پیشنهاد می کند که یک هفته ای به کالیفرنیا بروند...
-
#07
8.18.790 / 100نه سال پيش، بين «جسي» و «سلين» يک رابطه عاطفي شکل گرفت و پس از آن قرار گذاشتند که شش ماه بعد يکديگر را ملاقات کنند، ملاقاتي که البته هرگز اتفاق نيفتاد. اکنون جسي به خاطر کتاب جديدش در اروپا به سر مي برد، کتابي که در آن خاطراتش با سلين را بازگو کرده است و هنگامي که در يک کتاب فروشي کوچک در شهر پاريس حضور دارد بار ديگر با سلين رو به رو مي شود و براي هر دو آنها احساسات گذشته دوباره تداعي مي شود. البته جسي يک ساعت بيشتر فرصت ندارد چراکه بايد به فرودگاه برود ولي از تمام اين فرصت براي بودن در کنار سلين و صحبت کردن با او استفاده مي کند...
-
#08
7.78.766 / 100اتفاقاتی که برای فرهاد و دختر و همسرش می افتد، دو کاراگاه پلیس که به هم علاقه دارند، یک مغازه دار آسیایی مهاجرو خانواده اش، یک زن خانه دار و همسرش که دادستان است، یک کارگردان سیاه پوست و همسرش، یک قفل ساز مکزیکی و دختر کوچکش، دو جوان سیاه پوست که کارشان سرقت اتومبیل است، یک زوج میان سال چینی که از قضا آنها نیز مهاجرند و یک پلیس تازه کار و همکاربا سابقه ی نژاد پرست اش ... کسانی که درون زندگی روزمره شهری بی در و پیکر ، بی خبر از هم زندگی می کنند و امکان بسیار ضعیفی وجود دارد که ارتباطی با یکدیگر داشته باشند؛ اما یک تصادف همه چیز را دگرگون می کند و ...
-
#09
87.974 / 100داستان این فیلم اقتباسی از زندگی واقعی «رامون سم پدرو» است. رامون که در ابتدای جوانی قطع نخاع شد ۳۰ سال تلاش کرد تا دادگاه حق مرگ آسان را برایش به رسمیت بشناسد تا بتواند به زندگی خود پایان دهد. فیلم ما را به درون زندگی پررنج و دشوار رامون می برد. خانواده ای که او را بسیار دوست دارند و دوستان و غریبه هایی که بدون درک رنج عظیمی که می کشد سعی دارند به او امید به ادامه زندگی بدهند… سرانجام پس مخالفت دادگاه با درخواست او، تصمیم شخصیاش را برای تن ندادن به ادامه زندگی در حالت فلج به کمک یکی از دوستان خود به اجرا در آورد …
-
#10
7.57.977 / 100داستان این فیلم بخشی از زندگی «هوارد هیوز» کارگردان و تهیهکننده و خلبان پرآوازه آمریکایی از اواخر دهه ۱۹۲۰ تا اواسط دههٔ ۱۹۴۰ است. او که دچار اختلال وسواسی جبری بود همواره به دنبال شکستن رکوردهای سرعت و فاصله پرواز بود...
-
#11
7.67.583 / 100"ورا دریک" زنی فداکار است که خود را کاملا وقف خانواده اش کرده و از طرف آنها بسیار مورد محبت قرار می گیرد.او روزهایش را صرف مراقبت از همسایه بیمار و مادر سالخورده اش می کند.از طرفی او بطور مخفیانه با زنانی دیدار کرده و آنها را وادار به سقط جنین می کند.در حالیکه این کار در انگلستان دهه 1950 غیرقانونی است،او به زنان دیگر کمک می کند و...
-
#12
7.94.778 / 100شبی در ترکیه مردی ۴۰ ساله الکلی بنام «کهیت» که از زندگی بریده است، دست به خودکشی می زند. «سیبل» نیز دختری ۲۰ ساله است که به تازگی بخاطر رابطه اش با یک پسر، از برادرش کتک خورده، و خسته از خانواده اش اقدام به خودکشی می کند. این دو در بیمارستان با هم آشنا می شوند، و سیبل برای فرار از خانواده اش، به کهیت پیشنهاد ازدواج میدهد، و تضمین می کند که زندگی شان همانند دو هم اتاقی باشد. اما بعد از ازدواج، این دو رفته رفته به هم نزدیک تر می شوند و پس از مدتی می فهمند که واقعا عاشق هم شده اند...
-
#13
7.78.373 / 100"سرگذشت خواننده / نوازنده ی نابینا، «ری چارلز» (فاکس)....
-
#14
7.88.575 / 100داستان واقعی این فیلم در مورد «ارنستو گهوارا» دانشجوی پزشکی و «آلبرتو گرانادو» دانشجوی شیمی است که موتورسیکلت زهوار دررفتهای میخرند و به جاده میزنند تا کشورهای آمریکای لاتین را درنوردند...
-
#15
7.58.571 / 100وینسنت (تام کروز) که یک آدمکش حرفه ای است وارد شهر لس آنجلس شده تا ۵ نفر را که برای کارفرمایش مزاحمت ایجاد کرده اند به قتل برساند. او به منظور رفتن به نقاط مختلف شهر و از بین بردن قربانیانش نیاز به یک تاکسی دارد. ماکس که یک راننده تاکسی است بی اطلاع از هدف وینسنت ، خود و تاکسی اش را در اختیار او می گذارد و امیدوار است در پایان شب دستمزد خوبی از وینسنت بگیرد. ماکس وینسنت را به محل سکونت اولین قربانی می رساند و منتظر او می شود…
-
#16
7.4687 / 100بوگوتاي کلمبيا. يک روز دختري به نام «ماريا» (موره نو) با جوان زبان بازي به نام «فرانکلين» (تورو) آشنا مي شود. «فرانکلين» کاري را به «ماريا» پيشنهاد مي کند که هم از لحاظ مالي تأمين اش مي کند و هم فرصت سفر و گشت و گذار در اختيارش مي گذارد. اما اين کار متضمن آن است که نقش «محموله ي قاچاق» را بازي کند و به طور مخفيانه هرويين وارد خاک امريکا کند...
-
#17
7.78.767 / 100فیلم از آنجایی آغاز می شود که جیمز ( جانی دپ ) در داخل پارکی با چند بچه آشنا می شود و از آن جمله با پیتر ( فردی هایمور ) و سپس با مادر این بچه ها ( کیت وینسلت ). رفته رفته رابطه ای گرم و صمیمی بین جیمز و پیتر برقرار می شود و از آنجایی که پیتر پدر ندارد ، جیمز جای خی پدر را پر می کند و مادر پیتر از این ماجرا بسیار خوشح است ؛ اما مادر بزرگ پیتر ( جولی کریستی ) از این جریان خشنود نیست و معتقد است یک زن بدون شوهر نباید اینگونه آشکارا با یک غریبه دمخور شود ، حتی اگر آن مرد،« جی . ام . باری» باشد و …
-
#18
7.47.881 / 100دهه ي 1960، دوران حکومت فرانکو. «انريکه» و «ايگناسيو» دو دوست نوجوان در يک مدرسه ي کاتوليگ عشق، سينما و ترس را کشف مي کنند. در بزرگي «ايگناسيو» که داستاني نيمه خود سرگذشت نامه اي در مورد ماجراهاي دوره ي نوجواني خود و «انريکه» نوشته به سراغ او مي آيد. «انريکه» حالا فيلم ساز است و مي تواند اين قصه را به فيلم برگرداند...
-
#19
87.972 / 100سان هووا (لی سئونگ یئون ) جوانی درون گرا است که در خانه افرادی که در آنجا حضور ندارند به طور موقت زندگی میکند و چند روز یکبار مکان خود را عوض میکند. دو اتفاق مسیر زندگی او را عوض میکند. یکی رفتن به خانه ای که زن جوانی به همراه شوهر بداخلاقش زندگی میکند و سان هووا عاشق او میشود. و دیگری رفتن به خانه ای که پیرمردی که به دور از فرزندانش زندگی را بدرود گفته است که ایم قضیه باعث دستگیری او میشود …
-
#20
7.78.761 / 100تروور رزنیک یک اپراتور ماشین تراش است که از بیماری بیخوابی رنج می برد و یک سال میشود که نخوابیده. با اتفاقات عجیب و غریبی که در خانه و محل کارش رخ میدهد، او کم کم به سلامت عقل خودش شک می کند. گفتگو با همکار بد قیافهاش که ظاهرا همه وجودش را انکار می کنند، و پیدا کردن یادداشتهایی معمایی روی یخچال خانهاش، باعث شده او به همه اطرافیانش بدگمان شود...