«جورج بیلی» که در روز کریسمس قصد خودکشی دارد، توسط یک فرشته نجات داده میشود و آن فرشته به او نشان میدهد كه زندگی اطرافیانش بدون وجود بیلی چقدر بی رمق و یكنواخت میشده است. این طوری است كه در همان روز و شب كریسمس، جورج كه بواسطه مشكلات مالی حاصل از ورشكستگی به فكر خودكشی افتاده است، باردیگر به انسانها دل میبندد و به زندگی بر میگردد...
«جک کامبل» (کيج) مردي است مجرد و معتاد به کار، که اين بخت و فرصت در اختيارش گذاشته مي شود تا ببيند اگردر کنار «کيت» (ليوني)، نامزد قديمي اش مي ماند، چه زندگي اي داشت...
بعد از یک آشنایی ناگهانی ، مرد و زن در یک رفت و آمد خانوادگی خودشان را شیفته ی یکدیگر می یابند و همچنین در این ماجرا بچه هایشان به یکدیگر وابسته می شوند …
«مايکل نيومن» (سندلر) يک دستگاه کنترل از راه دور تلويزيون به دست مي آورد که نه تنها به او اجازه مي دهد تلويزيون و دستگاه صوتي اش را از راه دور کنترل کند، بلکه اين امکان را در اختيارش مي گذارد که کل زندگي اش را به ميل خودش عقب و جلو کند يا از حرکت باز ايستاند...
داستان چند دوست جامایکایی هست که از مناطق گرم سیری برای مسابقه ی سورتمه سواری به قطب می آیند تا برنده ی المپیک بشوند. داستان فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده است.
انجمن شاعران مرده در مورد گروهی از دانشجویان است که در یک دانشگاه بی نهایت سختگیر و منضبط درس میخوانند و هیچکدام کوچکترین لذتی از زندگیشان نمیبرند و هرکدام مشکلاتی دارند . اما با ورود یک معلم انگلیسی جدید و مرموز با افکاری کاملا متفاوت با آنچه آنها به آن عادت کرده اند به زندگی آنها همه چیز تغییر میکند اما …
جو یک معلم موسیقی است که زندگی اش بر وفق مرادش نبوده است. او به موسیقی جاز علاقه ی زیادی دارد و در نواختن موسیقی نیز مهارت دارد. او به دنیایی دیگر سفر کرده تا به یک نفر کمک کند که علاقه ی واقعی اش را پیدا کتد. او بعد از این اتفاق متوجه می شود که داشتن روح به چه معناست.
یک معلم زیست شناسی دبیرستان به دنبال آن است تا برای جلوگیری از قطع شدن فعالیت های تحصیلی فوق برنامه مدرسه که با مشکل بودجه مواجه است، به یک مبارز موفق در مسابقات رزمی تبدیل شود، اما...
مستر بین یک بلیط مسافرتی به فرانسه برنده میشود. در آنجا او بطور ناخواسته باعث جدایی یک پسر نوجوان از پدرش می شود، و حالا باید سعی کند دوباره آنها را به هم برگرداند. در این مسافرت او چیزهایی مثل دوچرخه سواری، عشق حقیقی و ... را هم یاد میگیرد...
«دن میل مان» جوان ورزشکاری است که برای شرکت در مسابقات قهرمانی کشور،تمرین می کند. با توجه به قابلیت بدنی بالا و ظاهر جوانی که دارد غرور زیادی در او دیده می شود. این وضعیت ادامه دارد تا اینکه”دن” با پیرمردی در پمپ بنزین ملاقات می کند. پیرمرد در خلال مدتی طولانی، آنچه را که باید در پی آن باشد ،به او می آموزد و …
چارلی بابیت (تام کروز) جوانی که غرق تجارت اتومبیلهای لوکس است با خبر میشود پدرش فوت کرده و خانه ۳ میلیون دلاری اش را به برادر نادیده اش، ریموند (داستین هافمن) که دچار بیماری روانی اوتیسم است، بخشیده است...
وایولا دختری علاقهمند به فوتبال است، اما نمی تواند در تیم فوتبال دختران بطور حرفهای بازی کند. بعد از اینکه برادر دوقلویش «سباستین» برای چند هفته به لندن میرود، او تصمیم می گیرد خودش را بعنوان یک پسر جا بزند و به مدرسه جدید سباستین برود. طولی نمی کشد که او عاشق یکی از هم تیمیهایش بنام «دوک» می شود و خیلی زود می فهمد که تنها کسی نیست که عاشق دوک است.
جک لمون و تونی کرتیس که دو نوازدهٔ تهی دست هستند به طور تصادفی شاهد تصفیه حساب گانگسترها و کشتار روز سن والتین هستند. آنها برای فرار از دست گانگسترها لباس زنانه میپوشند و خود را جای ۲ نوازندهٔ ساکسیفون و بیس جا میزنند و در این راه هر دوی آنها عاشق مرلین مونرو که یکی از نوازندگان این گروه است میشوند و رقابت جالبی بینشان شکل میگیرد.
در تعطیلات پایان هفته چهار نفر از دوستان که از زمان دانشگاه با یکدیگر آشنا بوده اند در یک جشن کوچک همدیگر را ملاقات می کنند.اکنون این گروه پر حرارت سابق که در انتهای دوران جوانی خود به سر می برند می خواهند برای یک شب دیگر خاطرات خوش و جوانی پر شر و شور خود را دوباره زنده کنند…
این فیلم داستان واقعی کریس گاردنر سیاه پوست، خرده فروش اسکنر های پزشکی در سال ۱۹۸۱ است که به همراه لیندا و پسر کوچکش کریستوفر در سانفرانسیسکو زندگی بسیار سختی دارند. وضع مالی کریس بسیار بد است. ا و که توانایی پرداخت اجاره خود را ندارد صاحبخانهاش بیرونش کرده و از این رو لیندا نیز او را ترک میکند. کریس که هم باید پدر خوبی باشد و هم خرج کریستوفر را تامین کند دچار مشکل شده است. کریس سعی میکند در شرکتی استخدام شود و از سویی باید کریستوفر را حفظ کند مبارزه سختی برای زندگی کردن پیش روی کریس قرار دارد...
«اندي» (رابينز)، بانکدار محترم و پولدار ايالت نيوانگلند، به اتهام قتل همسرش و فاسق او به حبس ابد در زندان ايالتي شوشنک محکوم مي شود و اندکي بعد با «رد» (فريمن)، زنداني سياه پوست، دوست مي شود. پس از هجده سال، «اندي» ردي از قاتل اصلي پيدا مي کند و تصمیم می گیرد برای آزادی تلاش کند...
راستی گریزولد که جدیدا از لحاظ احساسی از خانواده اش دور شده، تصمیم می گیرد به همراه همسر و فرزندانش در سفری جاده ای به ولی ورد بروند اما در حین سفر اتفاقات مختلفی رخ می دهد که …
یک فروشنده باتجربه مواد مخدر ، برای وارد کردن یک محموله جدید مواد مخدر از نوع علف به ایالات متحده، تصمیم به ایجاد یک خانواده غیرواقعی برای پیشبرد هدفش می گیرد اما...
الی ( آنا فاریس ) دختر شاد و شنگولی است که تمام مشکلات زندگی اش تمام شده(!) و حالا تنها خواسته اش این است که عشق واقعی را در زندگی اش تجربه کند. او که در دوران زندگانی خود با حدود ۲۰ مرد رابطه داشته(!) ، تصمیم می گیرد به گذشته رجوع کند تا ببیند کدام یک از این مردان می توانست عشق واقعی او در زندگی اش باشد و…
اندرو (مایلز تلر) که پدرش یک نویسنده ناموفق است و وضع مالی زیاد خوبی ندارد وارد یک آکادمی موسیقی می شود تا هنر درام خود را به مرحله حرفه ای برساند اما در آنجا با مربی ای بسیار سخت گیر روبرو می شود که…
داستان پسربچهای به نام آگوست پولمن را روایت میکند که به خاطر تفاوتهایی که در اثر ابتلا به سندرم تریچر کالینز از بدو تولد در چهرهاش وجود دارد ، همیشه دور از اجتماع زندگی کرده و در خانه به آموختن درسهایش پرداخته است. او بعد از رسیدن به کلاس پنجم تصمیم میگیرد به میان هم سن و سالانش رفته و در مدرسهای عادی به فراگیری درسهایش بپردازد. اما…
اسکروچ مردی خسیس و بداخلاق که در آستانه کریسمس با تنگ نظری خود قلب منشی همیشه وفادارش را می شکند و در شب کریسمس طبق معمول تنهاست تا اینکه ارواح کریسمس به سراغ او می آیند و او را با خود در سفری طولانی همراه می کنند تا چشم او را به اعمال زشتش باز کنند.
داستان انیمیشن درباه ی پسرک نوجوان ۱۲ ساله ای است که در پی حادثه ی خانواده ی خود را از دست می دهد و او در تلاش است تا بتوانند به هر طریقی دوباره آن ها را ببیند او به همین خاطر ماجرا های هیجان انگیزی در طی مسیر رخ می دهد که ….
در سال ۱۹۵۰ در شهری که تمام اهالی آن در یک معدن زغال سنگ کار می کنند، پسری بنام «هومر هیکام» (جیک گیلنهال) تنها انتخابی که برای شغل آینده اش دارد این است که همانند پدرش در معدن کار کند. اما در اکتبر ۱۹۵۷ که اولین ماهواره به فضا پرتاب می شود، همه چیز برای هومر تغییر می کند...
جی.جی، جس کریشتون، مائورین و مارتین شارپ، چهار نفر هستند که سختی های زیادی در زندگی کشیده اند. آنها به طور اتفاقی همدیگر را در شب سال نو ملاقات میکنند و چون شرایط همشون مثل هم هست، تصمیم میگیرند تا با کنار هم بودن…
داستان زندگی املی در این فیلم از پیش از تولدش به نمایش گذاشته میشود یعنی با نمایش پروسه لقاح و پس از آن تشکیل یک جنین تا تولد املی. پدر و مادر املی دچار نوروزه هستند و حتی او را در آغوش نمیگیرند. او با همین تنهایی بزرگ میشود و خانه را ترک میکند و به پاریس میرود.
«فارست گامپ» (تام هنکس) مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود...
«کودا» که مخفف «فرزند بزرگسالان ناشنوا» (Child of Deaf Adults) است، سرگذشت «روبی» با بازی «امیلیا جونز» را دنبال میکند، تنها عضو شنوای یک خانوادهی ناشنوا. وقتی که کسب و کار ماهیگیری خانواده تهدید میشود، او دو راه تعقیب رؤیای موسیقی و ترس از ترک والدینش را پیش روی خود میبیند. این فیلم بر اساس یک اثر فرانسوی (La Famille Bélier) ساخته شده است...
این فیلم داستان زندگی پسری جوان به نام زک را به تصویر میکشد که به دلیل مشکلاتی که دارد تصمیم به فرار از خانهاش میگیرد تا به رویای خود یعنی تبدیل شدن به یک کشتیگیر دست پیدا کند. اما در راه او با مردی آشنا شده و با او همراه میشود تا…
فیلم درباره نویسنده ای (پل راد) است که حالا دیگر نویسندگی نمی کند و در عوض از پسر ۱۸ ساله ای که به دیستروفی ماهیچه ای مبتلا است مراقبت می کند. این دو در مسیر سفری ناگهانی، با یک دانشجو (سلنا گومز) برخورد می کنند…