کتی پس از نقل مکان به خانه جدید، با شیئی باستانی و شیطانی به نام ویبراتور روبرو میشود. دو پژوهشگر باید قبل از اینکه کتی و اطرافیانش به بردگانی برای شیطان تبدیل شوند، این وسیلهی تسخیر شده را پیدا کنند.
زنی که از شکسته شدن قلبش رنج میبرد، سگی را به سرپرستی گرفته است. با بازگشت صاحب اصلی برای پسگرفتن سگ، آیا جرقهای زده میشود یا منجر به شکستن دوباره قلب کسی خواهد شد؟...
بر اساس رمان عاشقانه ای به همین نام محصول سال 2014 ، این فیلم نیز داستان عاشقانه دو جوان به نام های تسا و هاردین را نمایش میدهد، در حالی که تسا درگیر مشکلاتش در رابطه با هاردین است بر سر دو راهی ای قرار میگیرد که میتواند زندگی آنها را برای همیشه تغییر دهد…
زنی به ساحل روشن نقل مکان می کند، جایی که یک رستوران باز می کند و اشتیاق خود را دوباره کشف می کند. به محض ورود، او با یک بازیکن سابق بیسبال روبرو می شود که یک دوره رقابتی دارد و صاحب رستوران خود است.
جسیکا قبل از کریسمس بهم میخورد. او پنج کارت کریسمس میفرستد که بر بهترین دوستش، برادرش، خالهاش، یک ستاره پاپ، و معلم سابق موسیقی/ویولنسلش تأثیر میگذارد و با پسر مجرد و عکاس او ملاقات میکند.
داستان زنی به نام آنجلا که یک راهنمای تور آمریکایی در رم می باشد. او موافقت می کند که در کریسمس به یک تاجر به نام الیور در مسیریابی و دیدن اماکن آن شهر کمک کند...
در بحبوحه فروپاشی کامل زندگیاش، کندی تلاش میکند تا به نحوی با پدر مرحومش دوباره ارتباط برقرار کند و به دنبال اجازهای برای زندگی مستقل خود در یک گریزگاه وحشی و پر از استخر در میان املاک مجلل شهر دانشگاهیاش میگردد.
داستان زندگی پُرفراز و نشیبِ رابی رابرتسون، جوانی که یکی از تاثیرگذارترین گروههای موسیقی تاریخ، "بَند"، را پایهگذاری کرد. روایتی صمیمی، هشداردهنده و گاهی خندهدار...
یک داستان عاشقانه خسته کننده به دنبال گرگ که بعد از چندی که طلاق گرفت و سپس اخراج شد ، با ایزابل مرموز ، زنی که در خیابان زندگی می کند آشنا می شود و متقاعد می شود که دنیای آلوده و شکسته اطراف آنها یک شبیه سازی رایانه ای است...
هنگامی که اریک ستاره ورزشکار دبیرستانی برای کارهای مدرسه خود به کمک نیاز دارد، امیلی مادر اریک را متقاعد می کند که کارول، معلم خوبی برای پسرش است، اما او دلایل دیگری به جز کمک به او در انجام تکالیفش دارد...