مادر و دختری که به بیماری عجیبی دچار شدهاند، برای یافتن درمانی مناسب، عازم سواحل اسپانیا میشوند. در این سفر، دختر به واقعیتی متفاوت پی میبرد که از دنیای تحت کنترل مادرش بسیار دور است.
در دهه ۱۹۵۰ میلادی، لوکاس به همراه پنج دوست خود، ماجراجویی هیجانانگیزی را آغاز میکند. هدف آنها محافظت از کشف بزرگ پدر لوکاس است. آنها باید تکهای از یک دنبالهدار را که در نزدیکی شهرشان سقوط کرده، پیدا کنند.
مدیر یک سینما استعفا میدهد تا سینمای خودش را باز کند. رئیس کینهتوز سابق او شب افتتاحیه را خراب میکند و تیم را مجبور میکند که به صورت زنده، دیالوگهای ایتالیایی را برای تماشاگران ناآگاه، بداههسازی کنند.
داستان این فیلم از رمانی پرفروش به همین نام نوشته شده توسط مدلین ست جان اقتباس شده و درباره زندگی گروهی از کارکنان فروشگاه لباس در سال 1959 در سیدنی استرالیا است.
این فیلم داستان پدری و مادری را روایت میکند که بعد از آلوده شدن مادر خانواده، پدر باید با یک بچه خردسال از این دنیای درحال نابودی نجات پیدا کند و وقت زیادی برای این کار ندارد.
این فیلم داستان رومولوس، همسر زیبایش کریستینا و تلاش آنها در برابر سختیهای بزرگ برای بزرگ کردن پسرشان، ریموند، را روایت میکند. این داستان یک عشق ناممکن است که در نهایت، پیوند ناگسستنی بین پدر و پسر را ستایش میکند.
سه زن ورزشکار جوان، یکی دونده سرعتی از استرالیا، دیگری وزنهبردار از بومیان استرالیا و سومی شناگری پارالمپیکی از ژاپن، در دنیای ورزشهای سطح بالا با چالشهایی مانند عشق، تحصیل و حواشی مختلف روبرو میشوند.
رایان فرناندز، مردی عادی بود تا اینکه زندگیاش با دسیسهی چند نفر از معشوقههای سابقش برای انتقام، زیر و رو شد. اکنون برایان فراری است و زمان زیادی برای حل یک معما و سامان دادن به زندگیاش ندارد.
در سالهای ۱۹۷۴ و ۱۹۸۲، بیلی به همراه خانواده و همسایگانش با اتفاقات و حوادث متعددی روبهرو میشوند. این ماجراها نشاندهنده شیطنتها و دردسرهایی است که معمولاً از پسرها انتظار میرود.
یک خبرنگار برای تهیه گزارش از پناهجویان ویتنامی به مالزی میرود. او در این مأموریت، شاهد جنایات زیادی میشود و برای افشای شرایط بد اردوگاههای پناهندگان اقدام میکند.
تدی براون که به کریکت عشق میورزد، متوجه میشود دوستانش در حال ترک این ورزش و ادامه زندگیشان هستند. او برای حفظ تیم، با یادآوری عشق مشترکشان به کریکت، آنها را به سمت یک ماجراجویی بزرگ هدایت میکند.
دو پدر به صورت غیرقانونی از رود دانوب عبور میکنند. یک رومانیایی به دنبال دختر قاچاق شدهاش در کوزوو است، در حالی که یک صربستانی به دنبال پسر مردهاش در رومانی میگردد. یک قایقران نیز از روستاییانی میگوید که تلاش میکنند یک کلیسا را روی یخ جابهجا کنند.
سونامی شهر مالیبو را غرق میکند و دستهای از کوسههای جنمانند ماقبل تاریخ را که در آبهای عمیق زندگی میکنند، رها میکند. این کوسهها، یک گروه از نجاتغریقها را که در ایستگاه نیمهغرقشده خود در تپهها گیر افتادهاند، و همچنین گروهی از کارگران ساختمانی را که در خانهای غرقشده به دام افتادهاند، هدف قرار میدهند.
این داستان، یک روز از زندگی ۱۲ نفر از ساکنان یک محله چندفرهنگی در حومه شهر ملبورن را دنبال میکند که همگی به یک گروگانگیر پیر سر میزنند. در طول یک روز، زندگی آنها به هم گره میخورد و انگیزههایشان بررسی میشود.
گرتا که در آستانه ورود به 15 سالگیست حس میکند تمام درهای دنیا به رویش بسته شده است. او همچنان نمی تواند از دنیای کودکی اش دل بکند. تا اینکه بالاخره والدین گرتا در جشن تولدش 15 سالگی اش، او را سورپرایز میکنند و...