«مارتین بلانک» یک مامور حرفه ای است، که برای یک ماموریت به حومه شهر دیترویت فرستاده می شود و بر حسب تصادف جشن تجدید دیدار دوران دبیرستان او نیز در همان مکان برگزار می شود...
تاجری که در آتشسوزی آزمایشگاه دچار سوختگی از ناحیه صورت شده،از طرف یک روانپزشک درمان شده و نقابی خارق العاده از او دریافت می کند.پس از مدت کمی او همسر خود را فریب داده و موفق می شود.اما همسر ادعا می کند در تمام این مدت از هویت واقعی او با خبر بوده و...
«کاترینا» بر سر آن است که دست از تعلقات دنیوی بشوید و زندگی در صومعه را انتخاب کند. اما یک روز نوزادی سرراهی را به او می سپارند تا به بیمارستان تحویل دهد. «کاترینا» بی اختیار می خواهد کودک مال او باشد و …
داستان این فیلم در ارتباط با “ناپل” است که توسط توزیغ کنندگان مواد مخدر مورد هجوم قرار گرفته و بهترین هدف آنان نوجوانان و دانش آموران مدارس است. ریتزو “باد اسپنسر” معروف به پاگنده مامور پلیس مورد احترام و علاقه مردم و حتی خلافکاران جزء ، کمر به نابودی قاچاقچیان بسته است و …
کریستین عاشق یک زن می شود، مدتی باهم هستند و تصمیم به ازدواج می گیرند. زمان کمی سپری می شود و آن ها متوجه یک جسد و اتفاقات عجیبی در خانه خود می شوند...
یک سارق بانک بعد از ۱۰ سال از زندان آزاد می شود. او سعی دارد از یک مددکار احتماعی کمک بگیرد، اما توسط یک پلیس پیر که از گذشته او را می شناخته مورد تهدید قرار می گیرد و …
کارلو خانواده ای از طبقه متوسط ایتالیا،”کارلو” از زندگی یکنواخت خود با همسرش “گیلیا” خسته شده است.”گیلیا” زنی ناامید و عصبی است و رویای خود برای بازیگر شدن را کنار گذاشته است.پسر آنها “پائولو” احساس گمگشدگی و طرد شدن می کند.دختر هفده ساله آنها “ولنتینا” تصمیم می گیرد در نمایشی تلویزیونی شرکت کند.وقتی “کارلو” در انجمن دوران مدرسه با عشق قدیمی خود روبرو می شود زندگی و ازدواجش به خطر می افتد و…
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 12 جایزه دیگر.
روزنامه نگارى به نام «مارچلو روبينى» ( ماسترويانى ) با نوشتن مطالب جنجالى و داستان رسوايى ها تأمين معاش مى كند. او در حالى كه جاه طلبى هاى ادبى نيز دارد در منجلاب جامعه ى فاسد رم گرفتار آمده و بى اعتنا به اصول اخلاقى مى كوشد تا خودش را پيدا كند.
در یکی از شهرستان های کوچک ایتالیا، بیوه ای نابینا (گراچه) با چهار فرزندش، »اگوستو« (ماسه)، »لئونه« (ترولیو)، »الساندرو« (کاستل) و »جولیا« (پیتاگورا«، زندگی می کند. در خانواده، تنها »اوگوستو« کار می کند و نامزدی به نام »لوچیا« (مک نیل) دارد. بقیه به صرع دچار هستند و زندگی پر تنشی دارند.