الیاس یک قایق جوان و شجاع امداد هست که پس از عملیات قهرمانانه نجات در شبی طوفانی، ترفیع میگیرد و به بندر بزرگ منتقل میشود، او در آنجا متوجه میشود که یک باند محلی استخراج غیرقانونی فلزات گرانبها که تکنولوژی تغییر آب و هوا را دارد در حال فعالیت هستند، حالا الیاس قصد دارد با کمک دوستان قدیمی اش این ماجرا را افشا کند و جلوی آنها را بگیرد.
گروهی از نوجوانان برای گذراندن تعطیلات به یک ویلای ییلاقی در حومه شهر میروند. اما این سفر تفریحی زمانی به یک کابوس وحشتناک تبدیل میشود که یک مرد نقابدار به طرز وحشیانهای آنها را مورد آزار و اذیت قرار میدهد...
داستان پولاروید درمورد یک جوان دبیرستانی به اسم برد فیچر است که درگیر یک دوربین قدیمی پولاروید شده است. برد متوجه میشود که این دوربین رازی مخوف دارد: عکس هرکسی توسط این دوربین گرفته شود، به طرف وحشتناکی میمیرد...
نیشا یک دختر پاکستانی هست که با خانوده اش در نروژ زندگی میکند، وقتی پدر نیشا از عشق او به یک پسر با خبر میشود، بسیار عصبانی شده و به طرز بدی با او برخورد میکند و حتی خانواده او تصمیم به کشتنش میگیرند اما قرار میشود که به پاکستان ببرندش تا در کشوری که هیچوقت آنجا نبوده در کنار فامیل هایش زندگی کند...
فیلم زندگی ادوارد مونک، یکی از بزرگترین هنرمندان جهان، را به تصویر میکشد. او که از سوی جامعه هنری طرد شده بود، از غم از دست دادن خواهر بزرگترش رنج میبرد و به اعتیاد دچار می شود ...
دسامبر 1942، چهار کودک با هدف رسیدن به سوئد از سربازان آلمانی فرار می کنند. این فرار به سوی مرگ کشیده می شود ، اما خوشبختانه آنها در طول راه با یاورانی ملاقات می کنند...
گروهی از نوجوانان در دهه ۱۹۸۰ به یک هتل متروکه در جنگلهای نروژ میروند. اما در آنجا توسط یک قاتل روانی مورد تعقیب قرار میگیرند. آنها باید برای زنده ماندن فرار کنند.
"جنیس" در بیمارستان بهوش می آید.همه دوستان او کشته شده اند.در حالیکه او در راهروهای تاریک قدم می زند به این فکر می کند که تنها رها شده است.اما کابوس هنوز به پایان نرسیده است...
شش جوان برای اسکی کردن به طرف منطقه ای که کو یوتنهایم در آن قرار دارد، به راه می افتند. منطقه ای که هیچ نشانه ای از زندگی انسان ها در آن به چشم نمی خورد و تماس گرفتن با موبایل نیز از آنجا غیر ممکن است. تنها بنایی که در این منطقه وجود دارد، هتلی کوهستانی می باشد که در دهه ١٩٧٠ بعد از ناپدید شدن پسر مدیر هتل تعطیل شده است و …
تیا، دختری نروژی، امسال کریسمس را با خانوادهاش در زادگاه روستایی خود جشن میگیرد. او دوستپسر هندیاش، جاشان، را نیز با خود همراه میبرد. حضور جاشان در خانواده تیا، باورها و سنتهای سنتی خانواده را به چالش میکشد...
محمود نوجوانی است که در تعطیلات تابستانی باید مسئولیت راهنمایی عمویش از پاکستان در اسلو را بر عهده بگیرد. در همین حال، برادر کوچکش علی رازهایی دارد که زندگی او را زیر و رو میکند...
آرامش کریسمس بر شهر کوچک حاکم می شود، اما در بازار کریسمس، فعالیت های شدیدی وجود دارد. ماریان یک خرس عروسکی را در بالای قفسه کشف می کند. آیا او زنده است؟ ماریان باید عروسکی را به هر نحوی دریافت کند. اما تدی می خواهد به خانواده ای ثروتمند برود.
داستان در مورد یک گنجشک یتیم به نام "ریچارد" می باشد که توسط لک لک ها بزرگ شده است. با اینکه همه میدانند او یک گنجشک است، اما خود "ریچارد" اصرار دارد که لک لک بودنش را به بقیه ثابت کند. تا اینکه وقت مهاجرت خانواده لک لکی او فرا میرسد و ریچارد که یک مرغ مهاجر نیست مجبور می شود تنها در جنگل بماند و با هویت واقعی اش روبرو شود...
ریچارد، یک لکلک، که در زمستان در یک دریاچه بزرگ در شمال آفریقا اقامت دارد، از اینکه به او اجازه داده نمیشود که دستهی لکلکها را به خانه رهبری کند، عصبانی میشود. او به سفری مستقل میرود و در طول مسیر با خطرات و ماجراجوییهای زیادی روبرو میشود...