«بگذار نور باشد» داستان دانشمندان متعهدی را دنبال میکند که برای ساخت یک خورشید کوچک روی زمین تلاش میکنند، خورشیدی که میتواند انرژی پایدار، ارزان و پاک را برای بشر به ارمغان بیاورد. پس از دههها تلاش ناموفق، اکنون تلاش گستردهای برای دستیابی به جام مقدس انرژی در جریان است.
روزا به عنوان یک زن جوان پر از امید برای زندگی جدید و بهتر، بلگراد را به مقصد سوئیس ترک کرد. 25 سال بعد به نظر می رسد که او به همه چیز دست یافته است اما ...
مونا، بدنسازی است که وسواس شدیدی نسبت به ایدهآلهای کمال و زیبایی دارد. او بدنش را مانند یک ظرف جدانشدنی، وفادارترین متحد و شریکی میداند که به تمام خواستههایش پاسخ میدهد. آنها با هم در لحظهای حساس از سرنوشت خود قرار میگیرند.
بازیگر آمریکایی، "باب هانتر"، برای خرید حقوق فیلمنامه بسیار مورد علاقه خود به پاریس سفر می کند و در این راه با همتای فرانسوی خود "فرنیدل" ملاقات می کند، اما به نظر می رسد یک سازمان شیطانی به دلایلی اسرارآمیز "هانتر" را هدف قرار داده است...
هربرت استراهل، عامل مواد مخدر زوریخ، آرزوی شکار بزرگ را دارد. با این حال تنها ماهی که او موفق به صید آن می شود، پیرانا در مخزن آکواریومی است که در خانه دارد...
یک پناهجوی ۱۴ ساله اتیوپیایی در سوئیس، در دوران انتظار برای پناهندگی، عاشق پناهجویی ۲۶ ساله به نام کبیر میشود. این رابطه مخفیانه با ناپدید شدن کبیر به پایان میرسد.
در این مستند با مردانی در ردههای مختلف مصاحبه می شود و با در نظر گرفتن تأثیر آن بهعنوان یک رویداد واقعی و کهنالگو، درباره جنایات مختلفی که در طول جنگ داخلی اول لیبریا مرتکب شدند، بحث میکنند....
داستان در انگلستان پس از جنگ جریان دارد ، زنی مرموز در آستانه شانزدهمین سالگرد تولد جک بردلی جوان (رولو ویکس) به خانه روستایی پرتی ها می رسد. شباهت قابل توجه او به یکی از اعضای خانواده زیبا که هشت سال پیش به طور غم انگیزی در یک تصادف جان باخت، خانواده را گیج و ناآرام می کند...
مستند کمونیستها که در شش بخش ساخته شده صحنههایی از فیلمشناسی متنوع استراوب و هویله. همچنین سفر از سوئیس به ایتالیا و مصر و بیان مقاومت در سراسر قرن بیستم را به تصویر می کشد...
ژائو ژیلبرتو کجایی؟ به جای پای نویسنده آلمانی مارک فیشر می رود که با وسواس در جستجوی پدر موسس افسانه ای بوسا نوا، موسیقیدان برزیلی، ژائو ژیلبرتو بود، کسی که دهه ها در انظار عمومی دیده نشد...
یک کارگردان فیلم مقیم آمریکا از ایالات متحده به آلمان باز می گردد، جایی که او به همراه دیگر زندانیان اردوگاه کار اجباری مجبور شد در یک فیلم تبلیغاتی ضد یهود در سال 1942 شرکت کند...