اطلاعیه
کاربر عزیز
درخواست فیلم و سریال باز شد. از پنل کاربری یا منو بالا درخواست خود را ارسال کنید.
آدرس جدید کانال تلگرام ما: @nightmovie_c
میباشد. لطفا به منظور اطلاع از آخرین اخبار و جدیدترین فیلمها و سریالها به آن منتقل شوید.
همچنین از این به بعد آدرسهای اختصاصی در صورت فیلتر شدن، در بات تلگرامی ما به شما به صورت شخصی ارسال میشود. لطفا از طریق
از طریق این لینک، اکانت خود را به تلگرام متصل کنید.
به منظور رفاه حال شما، کد تخفیف پاییزی
paeez
به مدت چند روز فعال شده است. لطفا نستب به خرید اقدام کنید.
مدیریت نایت مووی
یک دانشجوی بااستعداد رشته مالی از طریق عرضه اولیه سهام (IPO) کسبوکار خانوادگی دوستش، در بانک بلواستون (Bluestone) کارآموزی میگیرد. او با وجود اینکه در میان کارآموزان نخبه احساس غریبگی میکند، زیر نظر تاد (TODD) عملکرد درخشانی از خود نشان میدهد؛ بیخبر از چالشهای پنهانی که در پیش رو دارد.
روح نژا و آئوبینگ پس از یک فاجعه نجات یافت، اما بدنهایشان در حال نابودی بود. تایئی ژنرن تصمیم گرفت با استفاده از نیلوفر هفت رنگ، بدنهایشان را دوباره بسازد.
در سال 1900، قتل یک زن سفیدپوست در محله چینیهای سان فرانسیسکو و متهم شدن یک مرد چینی به این جنایت، جامعه را تکان داد و منجر به درخواستهای عمومی برای بستن این محله شد.
در سال 2080، زمین که میزبان مهاجران بود، بر اثر برخورد شهابسنگ "بولونیا" دچار جهش ژنتیکی شد و انسانها به موجوداتی عنکبوتی با موهای صورتی تغییر یافتند. اما یک قهرمان چینی با نابودی آنها، زمین را نجات داد.
چا جینگ، یک قهرمان بیباک و عادل، با خیانت و نبرد بین خیر و شر روبرو میشود. چا جینگ و تونی گو که زمانی رفقای صمیمی بودند، از یکدیگر فاصله میگیرند و همین امر باعث میشود که تونی در یک مأموریت حساس او را متهم کند.
اگر یک میلیون دلار مقابلتان بود، آیا آن را طلب میکردید؟ ژانگ بو، با نقشآفرینی ژانگ لیانگ، که به تازگی از سفر خارج بازگشته، مأمور شده است تا مبلغ یک میلیون دلار آمریکا را به خارج از کشور منتقل کند.
مغولها، به فرماندهی چنگیز خان، به سوی غرب حرکت کردند تا سلسلهی جین را سرنگون سازند و قصد داشتند برای نابودی سلسلهی سونگ به جنوب نیز لشکرکشی کنند. در این میان، استادان هنرهای رزمی از مکاتب گوناگون در دشتهای مرکزی چین، با گردآوری نیرو، برای دفاع از شهر شیانگ یانگ آماده میشدند.
سه مرد جوان با ویژگیهای شخصیتی کاملاً متمایز، پس از ترک زندگی شهری بزرگ، به زادگاه خود، یعنی روستای کهن «یوننان» که قدمتی هزارساله دارد، بازمیگردند. در آنجا، هر یک از آنها مسیر ماجراجویانه و رؤیایی منحصر به فرد خود را در پیش میگیرد.
زمانی که یکی از سه برادر قسمخورده در یک تلاش بیرحمانه برای به دست آوردن قدرت به دیگران خیانت میکند، پیوندی که زمانی میان آنها وجود داشت از هم میپاشد. سالها بعد، کوچکترین برادر، «یه لیانگ»، از آستانه مرگ برمیخیزد تا از دختر برادر از دسترفتهاش محافظت کند و سوگند خونی خود را به جا آورد؛ او همه چیز را به خطر میاندازد تا خائن را به دست عدالت بسپارد.
شهری دورافتاده در برابر تهدید ۴۴ راهزن مسلح قرار گرفته است که از ساکنان آن پول و گروگان میخواهند. به دلیل کمبود نیروی پلیس، شیا ران مجبور میشود با بی شان، سردسته راهزنان، درگیر شود. همزمان، در اوج طوفان شن، درگیریها و تنشها میان اعضای این گروه مسلح شدت مییابد.
هو بای، وانگ کایشوان، و شرلی یانگ که تحت تأثیر یک نفرین قرار گرفتهاند، برای یافتن «مهره هاوچن» و باطل کردن نفرین، به آرامگاه پادشاه شیان سفر میکنند. در این سفر، آنها با تلهها، توهمات، حشرات و یک سمندر بزرگ مقابله میکنند.
هه لیوی، برنامهنویس جوان و توانمندی بود که به دلیل ایجاد اختلال در برنامه تأمین مالی شرکت، از سوی کارفرمای خود به بیمارستان توانبخشی «چینگچونلی» فرستاده شد. در این مکان، او با گروهی از دوستان ویژه آشنا گردید؛ این آشنایی باعث شد تا ریتم نامنظم زندگیاش دگرگون شده و به گونهای متفاوت، دوباره شروع به حرکت کند.
شیائو مای ناشنوا و دخترش مومو، تکیهگاه اصلی یکدیگرند. مومو به عنوان رابط پدرش با دنیای بیرون عمل کرده و در تأمین معاش او یاری میرساند. با این حال، با بزرگتر شدن مومو و نیاز به ورود او به دنیای شنوندگان، زندگی مشترک آنها در آستانه تغییر است. در همین حین، یک باند تبهکار که ناشنوایان را هدف قرار میدهد، شیائو مای را نشانه میگیرد. شیائو مای برای محافظت از دخترش، ناگزیر وارد دنیای جرم و جنایت میشود.
در یک شهر مرموز و پر از جرم و جنایت، کارآگاه هوانگ مینگجین با ارباب جنایت وی یونژو درگیر میشود. پلیسها برای حفظ آرامش و جنایتکاران برای گسترش قدرت خود با هم میجنگند. در این میان، رازهای تاریکی آشکار میشود و همه باید تصمیمات مهمی بگیرند.
داستان سه دوست را دنبال میکند که کشف میکنند با عطسهای ساده میتوانند ۲۰ سال به عقب یا جلو در زمان سفر کنند. اما آیندهای که به آن میرسند به خوبی چیزی نیست که انتظار داشتند و مجبور میشوند مسئولیت نجات جهان را بر عهده بگیرند.
«دختر سیاه»، زندانی لال و ناشنوا است. نگهبان زندان، دنگ هونگ، «روباه سفید» (زندانی آشنا به زبان اشاره) را برای کمک به اصلاح او به کار میگیرد. پس از آزادی، «دختر سیاه» و «روباه سفید» با هم پول درآورده و بیرون از زندان با دنگ ملاقات میکنند.
ناپدید شدن مرموز دامپزشکی به نام یو نا، که شبانه رخ داده، با قتلهای زنجیرهای مرتبط است که ۲۰ سال پیش توسط فردی موسوم به "شبح پلید" انجام شده بود. سرنخها نشان میدهند که این قاتل بیرحم بار دیگر فعال شده است.