ژان میشو یک قایقکش است که در نزدیکی گورستان قدیمی قایقها به نام "برا-مورت" زندگی میکند. او عاشق مونیک، دختر یک صاحب قایق ثروتمند است. دختر نیز به او علاقه دارد اما با دیوار تعصبات طبقاتی خانوادهاش برخورد میکند. نزدیکان و عزیزان او واقعاً آمادهاند برای جدا کردن این دو عاشق هر کاری انجام دهند.
کتاب حاضر، نقدی بر شرایط کنونی جهان است. نویسنده با تقسیمبندی دنیای امروز به سه بخش دوزخ، بهشت برزخ و بهشت، به تحلیل انتقادی اوضاع اجتماعی و فرهنگی میپردازد.
داستان در مورد سینتیا، رقصندهای است که در یک куроرت لوکس در جنوب فرانسه زندگی میکند. او به طور اتفاقی با یک زوج مرموز آشنا میشود که یکی از آنها موجودی فرازمینی است و دیگری برده او. این آشنایی منجر به یک رابطه عجیب و غریب میشود.
داستانی جذاب از سفر سه ماههی ریشارد کاپوشچینسکی، گزارشگر مشهور لهستانی، به آنگولا. سفری در کشوری ویران شده توسط جنگی که خطوط مقدم آن هر روز مانند یک کالیدوسکوپ تغییر میکرد.
در حالی که یک گروه در تلاشند تا برای زمستان آذوقه جمعآوری کنند، بهطور اتفاقی یک کفشدوزک کوچک به کارائیب فرستاده میشود. این اتفاق باعث میشود تا تیم عملیاتی مجبور به بازسازی شود.
آریا، دختر ۹ سالهای که در رم زندگی میکند، در خانوادهای پرتنش و بیتفاوت بزرگ میشود. والدین خودخواه او به جای رسیدگی به نیازهای او، درگیر مشکلات زناشویی و مشغلههای کاری خود هستند. آریا با وجود موفقیت تحصیلی، از کمبود محبت و توجه رنج میبرد.
به دنیای رویایی فیلمساز رائول رویز قدم بزنید و او ما را برای یک سواری پر پیچ و خم به پاریس می برد. چهار داستان متقارن عجیب و غریب شامل عشق، شهوت، جنایت و زمان ...
برنده 1 جایزه اسکار همچنین دریافت 7 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
در دهکده ای در کشور هلند، مادری مصمم و قوی به زندگی و دوران گذشته اش نگاهی می اندازد. نسل ها ، خانواده و دوستان که دور میز او جمع می شدند و با هم عبور و گذر زمان را تجربه می کردند ...
جنوب فرانسه، سال 1832. «آنجلو پاردی» (مارتینز)، مبارز ایتالیایی، به فرانسه می رود تا برای هم قطارانش که در جبهه ی مبارزه بر ضد اتریشی های اشغال گر می جنگند، اسلحه تهیه کند. او در جریان انتقال این سلاح ها به ایتالیا، با «پولین» (بینوش) برخورد می کند؛ زنی آریستوکرات که در پی همسرش می گردد...
در حالی که شهر تایپه با مشکل کمبود آب مواجه شده و قیمت هندوانهها سر به فلک کشیده است، شیائو-کانگ، بازیگر سابق، با دوست قدیمی خود، شیانگ-چی، دیدار میکند.