یک پزشک منزوی که در یک قلعه اتریشی زندگی می کند، در نزدیکی هفتادمین سالگرد تولدش توسط دوست خود از دوران کودکی غافلگیر می شود. دوستش خنده را به دیوارهای قلعه باز میگرداند، اما ...
یک مرد ثروتمند در هتل تعطیلات را برنده می شود اما آن را با لباس مبدل یک فقیر و تحت نظارت ساقی خود می گیرد. مدیر هتل از ماجرا خبردار می شود ، اما یک پزشک بی پول را به عنوان عجیب و غریب معرفی می کند...
زوج عاشقی به نام یاسمین و لی، زیر نظر دوربین یک مستندساز، با چالشهای صمیمیت در رابطهشان مواجه میشوند. تغییرات قدرت، رابطهشان را دچار تنش کرده و آنها را در دوراهی نزدیکی و انزوا قرار میدهد.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 51 جایزه و نامزد دریافت 75 جایزه دیگر.
در این فیلم" اینس" مشاور مالی یک شرکت آلمانی در بخارست است. او با وسواس و دقت کار می کند و مدام زیر فشار مدیران شرکت است. یک روز، پدر اینس، شخصیت اصلی فیلم به دیدار او می آید. او تصمیم می گیرد تا کارهای روزانه دخترش را دنبال کند تا به او کمک کند درک بهتری از معنای زندگی داشته باشد. برای عملی کردن این ایده، پدر تصمیم می گیرد به جلد شخصیتی به نام تونی اردمان فرو رود.
نان روزانه ما تابلویی است با صفحه گسترده از جشنی که هضم آن همیشه آسان نیست - و همه ما در آن شرکت می کنیم. یک تجربه فیلم ناب، دقیق و سطح بالا که مخاطب را قادر می سازد ایده های خود را شکل دهد..
سی سال پس از پایان رالی گروه B، فیلمساز هلموت دیمل جدیدترین فیلم خود را درباره وحشیانهترین دوران رالی منتشر کرد. در فیلم «سواری بر توپهای آتش»، این افسانه اتریشی که سازنده فیلم محبوب «تکامل رالی» نیز هست، بهترین آرشیوهای تصویری از سوپر اتومبیلهای ۵۰۰ اسب بخاری گروه B در اوج قدرتشان را گردآوری کرده است. تماشای این فیلم واقعاً سرعت دیوانهوار تکامل خودروها و این ورزش را در سه سال کوتاه از ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۶ نشان میدهد.
این مستند پنج ورزشکار ارشد را در بزرگترین چالش خود - بلوغ - دنبال می کند. از آنجایی که همه آنها بین 80 تا 100 سال سن دارند، مسابقه ای با زمان و انحطاط شخصی است. با این وجود، آنها در یک هدف مشترک متحد هستند ...
داستان چند نسل از یک خانواده به نام پیچاندا (۱۸۸۷-۱۹۱۷) به تصویر کشیده میشود که زندگی آنها با ساختار یک کندوی زنبور عسل مقایسه شده است. در این مقایسه، ملکه زنبور نماد ریشهها و سنتهای خانوادگی است و خانواده پیچاندا در طول زندگی خود با مسائلی چون عشق، کار، بحران و جنگ روبرو میشود و مرز بین واقعیت و رویا در زندگی آنها در هم تنیده است.
اندی و لنا برای اینکه دوباره همدیگر را پیدا کنند، تصمیم می گیرند آخر هفته طولانی را در یک کلبه تعطیلات در کوه های استایرا بگذرانند. هنگامی که اندی صبح روز بعد لنا را بدون هیچ اثری گم شده می بیند ، اوضاع تشدید می شود..