سارا، دختری که از زمان مرگ مادرش در سایه گذشتهاش زندگی میکند. سارا که در احساس گناه بیپایانی گرفتار شده، راههای مختلفی را امتحان میکند تا دوباره مادرش را «ملاقات» کند.
یک سامورایی قرن سیزدهمی که کشتیاش غرق شده، به خودکشی آیینی فکر میکند تا اینکه توسط آدمخوارها در جزیرهای به ظاهر متروکه اسیر میشود. میل به زندگی در او بیدار میشود.
خانوادهای که قبلاً با ولخرجی و بدهی زندگی میکردند. با این حال، همه چیز تغییر کرد وقتی پدر خانواده، تونی، شغلش را از دست داد. تونی و خانوادهاش مجبور شدند برای نجات خود از ورشکستگی، زندگی مقتصدانهای داشته باشند.
ساکنان پانسیون چیز عجیبی را در محل اقامت خود احساس کردند. شایعاتی پخش شد مبنی بر اینکه پانسیون ارزان قیمت از آنها قربانی به شکل جان کسی را درخواست کرده است. یکی از شبحهایی که آنها اغلب میدیدند، یک پوکونگ وحشتناک بود.
پسر یک سرباز کهنهکار به نام آگوس با سایه غیبت پدرش روبرو شد، بنابراین به کودکی بیانضباط تبدیل شد. تا اینکه سرباز کهنهکار درگذشت و پسرش را وادار کرد که راه پدرش را دنبال کند و وارد دنیای نظامی شود.
در حالی که در خوابگاه هستند، ساکن خوابگاه توسط موجودی ماوراءالطبیعه وحشت زده میشود. نوعی موجود ماوراءالطبیعه به نام «مکوم» (دنبال کننده) وجود دارد که هنگام نماز آنها را دنبال میکند.
این فیلم به موضوع ظهور و ایجاد وحشت توسط یک جن شیطانی خاص به نام "جن اُم صِبیان" میپردازد و اشاره میکند که رویدادهای ماوراءالطبیعهٔ مربوط به آن، پس از ۲۰ سال اتفاق میافتند.
«دون»، پسربچهای چاق و قربانی آزار و قلدری، با روحی به نام «مری» آشنا میشود. مری برای پیوستن به ارواح خانواده آشفتهاش به کمک دون نیاز دارد. این دیدار سرآغاز سفر آنهاست.
یک خانواده از هم گسیخته اداره یک کسبوکار معتبر داروی گیاهی را بر عهده دارند. مالک شرکت در تلاش برای نوآوری، معجون جدیدی میسازد که به طور تصادفی باعث آغاز یک همهگیری زامبی میشود.
در پی وقوع یک نزاع اجتماعی، افرادی که به جادوگری متهم شده بودند، بدون آنکه فرصت دفاعی یابند، به قتل رسیدند. این واقعه، آشوب و هرج و مرج گستردهای را در پی داشت.
داستان دربارهی جفری و سارا است که با وجود رابطه، مجبور میشوند پس از قتل و ناپدید شدن جسد سوفیا (همسر جفری) به سرعت برای خود آلیبی (دلیل موجه) بسازند.
امبر، مادری جوان است که پس از ناپدید شدن مرموز همسرش، مجبور به کار در یک معدن شن میشود. اما آنچه او با آن روبرو است، فقط سختی زندگی نیست، بلکه وحشتهای ناملموسی است که زخمها و آسیبهای روانی قدیمی را بیدار میکند.
استاد قدر بعد از فوت فرزندش، با دسیسهٔ جدید شیطان مواجه میشود. شیطان برای درهم شکستن ایمان او، همسرش، عزیزه، را هدف قرار میدهد تا قدر را مجبور به تسلیم شدن در برابر خود و پشت کردن به خدا سازد.
داستان در توکیوی سال ۱۹۸۷ رخ میدهد. محور ماجرا، دختری یازده ساله با شخصیتی عجیب و حساس است که باید با دو وضعیت دشوار کنار بیاید: پدری که بیماری لاعلاج دارد و مادری که شاغل است و فشار زیادی را تحمل میکند. او در این مسیر با بزرگسالان متعددی برخورد میکند که هر کدام در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و کشمکشهای زندگی خود هستند.